پاسخگویی به نیاز کودک جهت تحرک و بازی هم از بعد ارتقا سلامت روانی و جسمی و هم بهعنوان پاسخ به نیاز یکی از ساکنین آپارتمان مسکونی موضوعی حائز اهمیت است. اما باتوجهبه محدودیتهای موجود در ساخت مجتمعهای مسکونی؛ در بسیاری از خانهها فضای باز (حیاط) که پیشازاین مناسبتری أکثر
پاسخگویی به نیاز کودک جهت تحرک و بازی هم از بعد ارتقا سلامت روانی و جسمی و هم بهعنوان پاسخ به نیاز یکی از ساکنین آپارتمان مسکونی موضوعی حائز اهمیت است. اما باتوجهبه محدودیتهای موجود در ساخت مجتمعهای مسکونی؛ در بسیاری از خانهها فضای باز (حیاط) که پیشازاین مناسبترین فضای خصوصی جهت پاسخگویی به این نیاز زیستی کودک (تحرک) بوده است حذف و نهایتاً فضای نیمهباز کوچک (تراس) جایگزین آن شد. هدف این پژوهش شناسایی مؤلفههای تأثیرگذار در طراحی کالبد آپارتمان مسکونی در ارتقا کیفیت فضا جهت پاسخگویی به تحرک کودک است. این پژوهش بر اساس روش کمی (با کمک ابزار پرسشنامه محقق ساخت) انجام شده است. جمعآوری دادهها با ارائه پرسشنامه به ساکنین مجتمع مسکونی هرمزان در تهران صورت پذیرفته و دادههای بهدستآمده بهوسیله نرمافزار Spss-26 و استفاده از تحلیل عاملی، آزمون فریدمن، آزمون همبستگی پیرسون مورد تحلیل قرار گرفته و نتایج استخراج و ارائه گردیده است. بر اساس تحلیل یافتههای پژوهش، استفاده از فضای باز (حیاط در ارتفاع) یا نیمهباز (تراس)، فضای سبز، انعطافپذیری در مبلمان و کالبد آپارتمان و استفاده از نور طبیعی مهمترین مؤلفههایی است که بایستی بهعنوان معیارهای طراحی کالبد آپارتمان مسکونی جهت پاسخ به نیاز کودک برای تحرک مدنظر قرار گیرد.
تفاصيل المقالة
مفهوم خانه؛ مکانی فیزیکی نیست، بلکه تصویری ذهنی است. خانه پوستهای است برای زندگی کردن و مکانی برای رسیدن به آرامش و آسایش است. خانه دارای دو بعد معنا و مفهوم است که این دو بعد باهم متفاوت هستند. بُعد معنای خانه؛ امری عینی و مکانی که انسان در آن زندگی می¬کند اما بعد مفه أکثر
مفهوم خانه؛ مکانی فیزیکی نیست، بلکه تصویری ذهنی است. خانه پوستهای است برای زندگی کردن و مکانی برای رسیدن به آرامش و آسایش است. خانه دارای دو بعد معنا و مفهوم است که این دو بعد باهم متفاوت هستند. بُعد معنای خانه؛ امری عینی و مکانی که انسان در آن زندگی می¬کند اما بعد مفهوم خانه امری ذهنی (تصور ذهنی) است؛ برای دستیابی به مفهوم خانه باید ذهن هر فرد در ارتباط با خانه را مورد تحلیل و بررسی قرارداد. در دنیای امروزی که بهسرعت در حال تغییر است، مفهوم خانه بهطور فزایندهای برای بزرگسالان و هم برای کودکان پیچیده شده است. با ظهور جهانیشدن، شهرنشینی و پیشرفتهای فنّاورانه، مفهوم سنتی خانه بهعنوان مکانی ثابت و پایدار به چالش کشیده شده است. درنتیجه، نیاز روزافزونی به انجام تحقیقات در مورد مفهوم خانه برای کودکان برای درک بهتر اهمیت و تأثیر آن بر رشد آنها وجود دارد. تحقیق در مورد مفهوم خانه برای کودکان میتواند عواملی را که به احساس خانه کمک میکنند و چگونگی تأثیر آنها بر رفاه و رشد کودکان روشن کند. هدف نوشتار از این پژوهش؛ سنجش تطبیقی مفهوم خانه در میان کودکان 9_10 ساله دو شهر شیراز و نوجین است. روش تحقیق، بهصورت تحلیل محتوا با استفاده از قیاس استدلالی ربایشی و گردآوری اطلاعات بهصورت مطالعات کتابخانه¬ای و اسنادی و مقالات فارسی و لاتین و تحقیقات میدانی است؛ که با تحلیل و بررسی 30 نمونه از نقاشی¬های کودکان این دو شهر، می¬توان به شباهتها و تفاوتهای تصویر ذهنی آنها از مفهوم خانه دست¬یافت؛ که درنتیجه؛ از این بررسی و تحلیل شباهتها و تفاوتها می¬توان به تعدادی کد مفهومی دستیافت. از جمع¬بندی این کدهای مفهومی، می¬توان به مفهوم خانه از نظر کودکان این دو شهر، به مواردی شامل آرامش، راحتی، آسایش، امنیت و رفاه در خانه دست¬یافت.
تفاصيل المقالة
کودکان کمتوان ذهنی بهواسطه تفاوت در ویژگیهای جسمانی، عقلانی، رفتاری و اجتماعی تمایز بسیار چشمگیری با سایر کودکان دارند. ازآنجاییکه این قبیل از اختلالات، منجر به بروز مشکلات عدیدهای در زمینۀ رشد فردی و اجتماعی این کودکان میشود، در سالهای اخیر، طراحی معماری فضاهای أکثر
کودکان کمتوان ذهنی بهواسطه تفاوت در ویژگیهای جسمانی، عقلانی، رفتاری و اجتماعی تمایز بسیار چشمگیری با سایر کودکان دارند. ازآنجاییکه این قبیل از اختلالات، منجر به بروز مشکلات عدیدهای در زمینۀ رشد فردی و اجتماعی این کودکان میشود، در سالهای اخیر، طراحی معماری فضاهای آموزشی بهعنوان یکی از اصلیترین و تأثیرگذارترین فضاها در بهرهوری حداکثری از توانایی این کودکان محور توجه بسیاری از معماران قرار گرفته است. این پژوهش با هدف شناخت و ارائه راهکارهایی در راستای بهبود کیفیت فضاهای آموزشی کودکان کمتوان ذهنی جامعه با تکیه بر دانش روانشناسی محیط سعی در ارتقاء رشد انگیزشی این کودکان دارد. بدین ترتیب پژوهش حاضر در راستای شناخت و پاسخگویی به این پرسش بوده که «در فرآیند بهبود حالات و اختلالات کودکان کمتوان ذهنی چه مؤلفهها و راهکارهایی در زمینۀ روانشناسی محیطی فضاهای آموزشی میتواند منجر به ارتقاء رشد انگیزشی این کودکان شود؟». روش تحقیق حاضر دارای ماهیت کیفی و وابسته به راهبرد توصیفی-تحلیلی است. پردازش این موضوع در ابتدا بر پایۀ مطالعات اسنادی و کتابخانهای در راستای شناخت و تحلیل مولفههای محیطی مؤثر بر روان این کودکان بوده و در ادامه از بررسیهای میدانی و مشاهده جهت تقویت روایی تحقیق بهره برده است. نتایج نشان میدهد که کودکان کمتوان ذهنی به جهت برخورداری از ذهنی مضطرب و آشفتهتر نسبت به سایر کودکان حساسیت بیشتری در برخورد با محیطهای گوناگون از خود بروز میدهند. در این راستا بهرهگیری از عناصر معماری نظیر رنگ و فرم مناسب، جنس مصالح و تناسبات و همچنین ایجاد فضاهای اجتماعپذیر و فعالیتهای مشارکتی در کنار بازیسازیهای مطلوب در فضای آموزشی، تأثیر بهسزایی در بهبود عملکرد ذهنی آنان داشته و منجر به افزایش آرامش ذهنی، استقلال فردی، ارتباطات اجتماعی و درنهایت ارتقاء رشد انگیزشی این کودکان در فضاهای آموزشی میگردد.
تفاصيل المقالة