کودکان کمتوان ذهنی بهواسطه تفاوت در ویژگیهای جسمانی، عقلانی، رفتاری و اجتماعی تمایز بسیار چشمگیری با سایر کودکان دارند. ازآنجاییکه این قبیل از اختلالات، منجر به بروز مشکلات عدیدهای در زمینۀ رشد فردی و اجتماعی این کودکان میشود، در سالهای اخیر، طراحی معماری فضاهای أکثر
کودکان کمتوان ذهنی بهواسطه تفاوت در ویژگیهای جسمانی، عقلانی، رفتاری و اجتماعی تمایز بسیار چشمگیری با سایر کودکان دارند. ازآنجاییکه این قبیل از اختلالات، منجر به بروز مشکلات عدیدهای در زمینۀ رشد فردی و اجتماعی این کودکان میشود، در سالهای اخیر، طراحی معماری فضاهای آموزشی بهعنوان یکی از اصلیترین و تأثیرگذارترین فضاها در بهرهوری حداکثری از توانایی این کودکان محور توجه بسیاری از معماران قرار گرفته است. این پژوهش با هدف شناخت و ارائه راهکارهایی در راستای بهبود کیفیت فضاهای آموزشی کودکان کمتوان ذهنی جامعه با تکیه بر دانش روانشناسی محیط سعی در ارتقاء رشد انگیزشی این کودکان دارد. بدین ترتیب پژوهش حاضر در راستای شناخت و پاسخگویی به این پرسش بوده که «در فرآیند بهبود حالات و اختلالات کودکان کمتوان ذهنی چه مؤلفهها و راهکارهایی در زمینۀ روانشناسی محیطی فضاهای آموزشی میتواند منجر به ارتقاء رشد انگیزشی این کودکان شود؟». روش تحقیق حاضر دارای ماهیت کیفی و وابسته به راهبرد توصیفی-تحلیلی است. پردازش این موضوع در ابتدا بر پایۀ مطالعات اسنادی و کتابخانهای در راستای شناخت و تحلیل مولفههای محیطی مؤثر بر روان این کودکان بوده و در ادامه از بررسیهای میدانی و مشاهده جهت تقویت روایی تحقیق بهره برده است. نتایج نشان میدهد که کودکان کمتوان ذهنی به جهت برخورداری از ذهنی مضطرب و آشفتهتر نسبت به سایر کودکان حساسیت بیشتری در برخورد با محیطهای گوناگون از خود بروز میدهند. در این راستا بهرهگیری از عناصر معماری نظیر رنگ و فرم مناسب، جنس مصالح و تناسبات و همچنین ایجاد فضاهای اجتماعپذیر و فعالیتهای مشارکتی در کنار بازیسازیهای مطلوب در فضای آموزشی، تأثیر بهسزایی در بهبود عملکرد ذهنی آنان داشته و منجر به افزایش آرامش ذهنی، استقلال فردی، ارتباطات اجتماعی و درنهایت ارتقاء رشد انگیزشی این کودکان در فضاهای آموزشی میگردد.
تفاصيل المقالة