Improving the Quality of Urban Public Spaces, with the Emphasis on Murals (Case Study: Qazvin)
Subject Areas :
Abolfazl Toghraii
1
*
,
Kia Massoudi
2
,
Erfan Toghraei
3
1 - PhD researcher in Urban Planning, Faculty of Arts, Tarbiat Modares University, Tehran, Iran
2 - Master student in Landscape Architecture, School of Building Environmental Planning, Berlin University of Technology, Berlin, Germany
3 - Master Student of Urban Design, Faculty of Civil Engineering and Architecture, Qazvin Branch, Islamic Azad University, Qazvin, Iran
Keywords: Public Art, Urban Public Space, Street Art, Murals, Qazvin, Public Preference,
Abstract :
Public Arts are one of the cheapest and most accessible alternatives for achieving alive urban places. This kind of art, the name implies, is born, raised, and matured from byways corners of a city and its living streets. In most European countries, the importance of Public Arts has been proved so obviously. In such countries, they consider complete separate Planning Acts from Master Plans for Public Arts, usually called "Public Art Master Plan" with a long-term vision and practical strategies. Furthermore, in numerous countries, Public Art has not been considered just as an aesthetic aspect with official purposes, but also as a means for transmitting the society’s ideologies and attitudes, especially the society’s intellectuals. Murals in this category are one of the most colorable and effective types of Public Arts that can be executed on cities walls in different ways: Official or Graffiti, Professional or Amateur, Long term or Short Term, etc. In this research, we have tried to pay more attention to Public Arts generally and Murals particularly and make a unique collection of valid and updated information on this subject. In the end, we have offered some solutions and local strategies for making Qazvin city public spaces better places to live practically, with the help of Public Arts and Murals. The conclusion is a design framework achieved by public Preferences.
1. اسماعیلپور، ه. (۱۳۹۴). اکباتان و آپادانا پایتختهای گرافیتی ایران. همشهری محله. 25 خرداد 1394.
2. بلیکی، ن. (1398). طراحی پژوهشهای اجتماعی. ترجمه چاوشیان، ح. تهران: نشر نی.
3. پایگاه اطلاعرسانی فرهنگ ایثار و شهادت www. navideshahed. com.
4. تولایی، ن. و پدوند، ش. (1378). آشنایی با ویژگیهای فضایی-مکانی مسجد در ایران. مجموعه مقالات همایش معماری مسجد: گذشته، حال و آینده. جلد دوم. تهران: دانشگاه هنر.
5. حيدرزاده، پ. (1380) .سيري در نقاشي ديواري ايران و جهان. تهران: انتشارات دانشكده هنر و معماري.
6. حسامي، م. (1388) .نقاشي ديواري از طرح تا مرمت. تهران: انتشارات سمت.
7. خونساری، ش. (1395). نقش عکس در بازنمایی اسطوره شهادت در نقاشی دیواری شهر تهران. منظر، 8(36)، 12-19.
8. رستمی، م.، سروری زرگر، ر. و عینی، ح. (1396). تبیین و ارزیابی مؤلفههای هنر عمومی (نمونه موردی: پارک لامپینی بانکوک و ایلگلی تبریز). باغ نظر ،(49). 53-64.
9. رنجبر، ا. (1395). مقدمهای بر هنر شهری و سیاستهای ارتقا آن در کلان¬شهر تهران. دانش شهر(349)، تهران: مرکز مطالعات و برنامه¬ریزی شهر تهران.
10. زنگی، ب. (1395). کاربست دیوارنگاری شهری در دستیابی به منظر شهری انسان¬گرا. منظر (35). 40-49.
11. زنگی، ب. و احمدی، ب. (1395). بررسی کارکردهای هویتبخش هنر شهری دیوارنگاری در شهر ایرانی اسلامی. هنرهای صناعی اسلامی. ۱ (۱) :۴۶-۳۹.
12. کفشچیان مقدم، ا. (1383). بررسی ویژگیهای نقاشی دیواری. هنرهای زیبا (20). 67-78.
13. کفشچیان مقدم، ا. (1388). بررسی دیوارنگاری معاصر تهران. قبل و بعد انقلاب. هنرهای زیبا (33). 103-114.
14. کفشچیان مقدم، ا.، دارش، ی. و رویان، س. (1390). ارزیابی دیوارنگاری معاصر تهران از دیدگاه مخاطب. هنرهای زیبا- هنرهای تجسمی. 2 (41). 63-70.
15. کشیر، م. و کفشچیان مقدم، ا. (1399). بررسی تاثیر کیفیتهای بصری محیط بر نقاشی دیواری. پیکره (19). 42-55.
16. كوثري، م. (1388). درآمدي بر موسيقي عامه پسند. تهران: نشر طرح آينده.
17. لنگ، ج. (1395). آفرینش نظریه معماری. ترجمه عینیفر، ع. تهران: دانشگاه تهران.
18. مظفریخواه، ز. و کفشچیانمقدم، ا. (1391). قابلیتهای هنر کمینه (مینیمال) در گرافیک محیطی شهری با تأکید بر نمونههای دیوارنگارههای شهری ایران. فصلنامه نگره، 7(22), 85-102.
19. Borgia, Nina & Grede, Stephan. (2009). Public Art Masterplan. London
20. City of Burlington. (2018). Public Art Master Plan Update. Burlington
21. Croydon Council. (2006). Public Art Master Plan for City of Croydon. Croydon.
22. Granger, F. (1934) “Virtuvius on Architecture” 2 Vol, New York; G. P. Putnam’s Sons.
23. Hornby, A. (2006). Oxford Advanced Learner’d Dictionary, Oxford: Oxford U. P.
24. Kwon, M. (2002). One Place After Another: Site Specificity and Locational Identity, MIT Press.
25. Mitrache’, G. (2012). Architecture-art-public space. Procedia social and Behavioral sciences 51. 560-571.
26. Motoyama, Y. & Hanyu, k. (2014). Does public art enrich landscape? The effect of public art on visual properties and effective appraisals of landscapes. Journal of Environment. 12-20.
27. Remser, A. (2005). Urban Regeneration on Challenge for Public Art, University of Barcelona: Departmen of Psychology-social.
28. Reshad, Karan. (2006). Urban Art. Kolah Studio, published online.
29. Transport & Regional Affairs Department.of the Environment. (2000). By Design: Urban Design in the Planning System: Towards Better Practice. London: Thomas Telford.
30. Vale of Glamorgan Council. (2018) Public Art in New development SPG. Vale of Glamorgan.
Architectural Technologie Studies Journal Vol. 1, No. 1, autumn 2021 Pages 85-108 |
مجله علمی پژوهشهای معماری نوین دوره اول، شماره 1، پاییز 1400 صفحات 108-85 |
بهرهگیری از دیوارنگاری در جهـت ارتقـای کیفی فضاهای عمومی شهری بر پایه ترجیحات مردمی
(نمونه موردی: شهر قزوین)
ابوالفضل طغرایی*1، کیا مسعودی2، عرفان طغرایی3
1. پژوهشگر دکتری شهرسازی، دانشکده هنر، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران (نویسنده مسئول).
2. دانشجوی کارشناسی ارشد معماری منظر، دانشکده برنامهریزی محیط ساختمان، دانشگاه فنی برلین، برلین، آلمان.
3. دانشجوی کارشناسی ارشد طراحی شهری، دانشکده عمران و معماری، واحد قزوین، دانشگاه آزاد اسلامی، قزوین، ایران.
تاريخ دريافت: [8/6/1400] تاريخ پذيرش: [27/9/1400]
چکیده
هنرهای عمومی یکی از کمهزینهترین، و در عین حال مؤثرترین ابزارها برای خلق و ارتقای کیفی فضاهای شهری است. همچنین در جوامع دموکراتیک امروز هنرهای عمومی از جنبه سفارشی و زیباییشناختی صرف فاصله گرفته است و در کنار تحولات فناورانه موجود، بهعنوان ابزاری مهم برای ارتقای کیفیت فضاهای شهری مود توجه قرار دارند. در این بین، دیوارنگارهها یکی از ملموسترین انواع هنری عمومی است که در چرخهای دیالکتیکی، از تمایلات و ترجیحات مردمی، یا حداقل قشر روشنفکر، اثر گرفته و در طول زمان بر ادراک و ارزشهای فرهنگی آنها اثر میگذارد. هدف این پژوهش که کشف ترجیحات مردمی در حوزه دیوارنگارههای شهری و استفاده از آن برای تدوین یک چارچوب اولیه طراحی شهری برای دیوارنگاریها در شهر قزوین است؛ را میتوان ذیل رویکردهای قدرتمند مشارکتی به طراحی و ساماندهی فضاهای عمومی در شهرسازی امروز قلمداد کرد.
مقاله حاضر مبتنی بر رویکردی تحلیلی-تجویزی، از روشهای جمعآوری اطلاعات بر پایه مطالعات اسنادی، پیمایش میدانی و مصاحبه بهره میگیرد و میکوشد در سه گام به مرور مبانی نظری متأخر پیرامون دیوارنگاری، اخذ ترجیحات شهروندان قزوینی و در نهایت تفسیر دادهها و ارائه تجویزی راهبردی بپردازد.
یافتههای پژوهش بر مبنای ترجیحات مردمی نشان میدهد شهروندان قزوینی از حیث موضوع و محتوا، به گونههای طبیعتمحور و حماسی-اساطیری و از حیث سبک و طرح به کاشینگاری و دیوارنگاریهای نورپردازانه تمایل دارند. همچنین بر پایه توجه توأمان به کاستیها و قابلیتهای موجود چارچوبی راهبردی برای اقدام تدوین شده که مشتمل بر اهداف کلان سهگانه، شاخصهای یازدهگانه و راهبردهایی برای خلق فضاهای شهری مطلوبتر با استفاده از دیوارنگاری در قزوین است.
واژگان کلیدی: هنر عمومی، دیوارنگاری، فضای عمومی شهری، ترجیحات مردمی، قزوین.
1. مقدمه
ماهیت تحولپذیر فضاهای عمومی شهری در ترکیب با ماهیت رشدیابنده دانش طراحی شهری بهعنوان مستقیمترین تخصص مرتبط با این فضاها، سبب شده است که ابزارها و روشهای ارتقای کیفیت فضاهای عمومی شهری در طول زمان متناسب با تحولات نظری و عملی حوزه شهرسازی تغییر یابد. از نمونه نگاهها و ابزارهای نو در ارتقای کیفیت فضاهای عمومی شهری میتوان به پررنگ شدن نقش هنرهای عمومی1 اشاره کرد. اگر زمانی هنر بهعنوان بخشی از فضای عمومی شهری بر ادراک زیباییشناختی فضا اثرگذار بود، اکنون هنر بهعنوان ابزاری پایه در متن فرایند طراحی شهری قرار گرفته است. در درجهای بالاتر و در تجربههای قرن جدید، هنر مبنای بازآفرینی شهری شده و در میان رویکردهای بازآفرینی فرهنگ مبنا، بازآفرینی هنرمبنا2 جایگاهی ویژه پیدا کرده است (رنجبر، 1395). امروز هنرهای عمومی بهعنوان یکی از کمهزینهترین، و در عین حال مؤثرترین و البته حساسترین ابزارها برای تولید مطلوبتر فضاهای شهری نقشی ویژه یافتهاند. این هنرها همانطور که از نامشان بر میآید از دل کوچه و خیابانهای شهر رشد میکنند، به بلوغ میرسند، خود را به نمایش میگذارند و بر فضاهای شهری و استفادهکنندگان آنها تأثیر میگذارند. به قول رمسار (2005) «هنر عمومی متعلق به گروه خاصی از شهروندان در هنر معاصر نبوده، (عمومیت دارد) و موقعیتش در فضای باز شهری قرار دارد.» این نوع هنر اساساً بیشتر از آنکه کارکردی کالبدی-فرمال داشته باشند، نقشی اجتماعی-فرهنگی دارد، علاوه بر آن ریشه در گذشته فرهنگی جوامع انسانی داشته و در طول زمان قوام مییابد. هنر عمومی راهی برای فهم ارزشهای گذشته و امروز و به نوعی تاریخچه شهرهاست (رستمی و دیگران، 1396: 56). نمونهای از این هنر در ایران دورگردی، تعزیه و معرکهگیری است.
هنر عمومی که با نام هنر خیابانی نیز از آن یاد میشود، انواع و ابعاد گوناگونی دارد که معمولاً متناسب با زمینه شهری در قالب یک طرح جامع منسجم بدانها نگریسته میشود. دیوارنگاری نیز یکی از انواع هنرهای عمومی است که نقش مهمی در ارتقای کیفیت فضاهای عمومی در شهر میتواند داشته باشد. این پژوهش به دنبال اخذ و ارزیابی ترجیحات مردم از وضع کلی دیوارنگارههای شهری به مثابه یک نوع هنر عمومی در شهر قزوین است. بدین منظور پس از مرور مبانی نظری متاخر در حوزه دیوارنگاری بر اساس مطالعات کتابخانهای، به پیمایش و مصاحبه با شهروندان و تحلیل نتایج آن پرداخته میشود. سپس بر اساس تفسیر دادهها و با رویکردی مسئلهمحور راهبردهایی معطوف به ارتقای کیفی فضاهای شهری با بهرهگیری از دیوارنگاری در قزوین تدوین میگردد.
2. مبانی نظری
1- هنر عمومی
واژگان متعددی همانند هنر عمومی یا هنر همگانی، هنر شهری3، هنر خیابانی4 و امثالهم برای بیان هنر در شهر مصطح هستند. بررسی اولیهای نشان میدهد که اصطلاح هنر خیابانی بیشتر به هنرهای غیررسمی همچون گرافیتی پرداخته و جامعیت لازم در بررسی گونههای مختلف هنر شهری را ندارد. دو اصطلاح دیگر از لحاظ مفهومی به هم نزدیک بوده که در ادبیات و متون شهرسازی جایگاه اصطلاح هنر همگانی یا عمومی پررنگتر است؛ در واقع اصطلاح عمومی را میتوان به عرصه عمومی شهر تعبیر کرد که عموم شهروندان را نیز در بر میگیرد.
هنر عمومی به هر نوع اثر هنري گفته میشود كه توسط هنرمندي اجرا شده و در يك محيط عمومي قرار داده شده باشد. اين اثر هنري میتواند شامل يك برج بلند مرتبه با طرحهای هنري باشد و يا كفپوش محيطي باشد كه شهروندان هر روز از آن عبور میكنند. همچنين این اثر هنری میتواند قالبگيريشده، كندهكاريشده، ساختهشده، تركيب شده، اجرا شده يا نقاشيشده هم باشد. نکته حائز اهمیت اینکه هنر عمومی به هر شكلي كه باشد بايد در فضاي عمومي جلب توجه كند. يك هنر عمومی خوب میتواند(TRADE, 2000):
- آگاهي شهروندان را بالا ببرد.
- فرضيات شكل گرفته در جامعه را زير سؤال ببرد.
- يك چشم انداز را دگرگون و متحول سازد.
- ارزشهاي يك جامعه را بيان كند.
و به همين دلايل است كه هنر عمومی اين قدرت را دارد كه در طول زمانهای متمادي تصاوير و ارزشهاي يك شهر را دگرگون سازد(Croydon Council, 2006). این نوع هنر به هويتبخشي جامعه و ساختن تصويري منحصربهفرد از شخصيت جامعه كمك شاياني میكند.
عبارت «هنر عمومی» و يا به تازگي «هنر در اماكن عمومي5» براي شرح فعاليتهایی استفاده میشود كه وراي آنچه در موزهها و گالريها موجود است، ديده میشود. هنر در اماكن عمومي به هر گونه فعاليت هنري اشاره میكند كه براي مقصودي خاص در قلمروهاي عمومي معمولاً در بيرون از محيطهای بسته و قابل دسترس براي همه طراحي و اجرا میگردد. از آنجايي كه هنر عمومی كيفيت ساختمانها و قلمروي عمومي را بالا میبرد و يك نقش اصلي در فرآيند توسعه ايفا میكند، بايد به آن اهميت زيادي داده و مورد تشويق واقع شود.
بهعلاوه میتوان گفت كه هنر عمومی نتيجهي همكاري و باز شدن فضا بين هنرمندان، معماران، معماران منظر، مهندسان، برنامهريزان و طراحان شهري و عموم مردم است. در هنر عمومی هر رويكردي كه اتخاذ شود، هدف توليد آثار هنري است كه سبب افزایش هويتمندی و حس مكان و در نهایت ارتقای ارزش محيط خواهد بود.
راههای متعددي براي اجراي هنر عمومی وجود دارد، اما چند معيار اساسي عبارتند از:
- توسط يا به كمك هنرمندان غیر آماتور به انجام رسيده باشد.
- براي عموم مردم آشكار و قابل رؤيت باشد.
- در قلمروي عمومي واقع شده باشد (مثل پارك و خيابان) يا اينكه از تلفيق يك ساختمان و فضا تكوين يافته و تركيبي هنري در طرح ايجاد شده باشد (Vale of Glamorgan Council, 2018).
شکل 1: سیر تحول مفهوم هنر عمومی و تغییر پارادایم آن از دهه 90 (علیالحسابی و مرادی، 1388)
نمونههایي از هنرهاي عمومی عبارتند از: مجسمهسازي، ديوارنگاري، موزائيككاري، تركيبات آب و شيشه، منظرهسازي، سنگفرشهای طراحي شده، فعاليتهای صوتي تصويري، رویدادهای شهري، نمايشها و نمايشگاههاي موقتي، يادمانهای مرتبط با مناسبتهای ملي و محلي، جزئيات ويژه ساختمان. از دهه 90 میلادی به بعد، عملاً نوعی تغییر پاردایم در فهم هنر عمومی ایجاد شد به نحوی که نقش آن از نوسازی محیط کالبدی به ارتقای جامعه؛ از بهبود کیفیتهای زیباشناختی به مشارکت در افزایش کیفیت زندگی، و از مفهومی نخبهگرا به انگارهای مردمی و محلی تغییر یافت (Kwon, 2004 و علیالحسابی و مرادی، 1388). شکل 1 موید این تغییر پارادایم است.
این تغییر نگاه به هنر عمومی که از دهه 90 میلادی آغاز شد، عملاً در قرن بیست و یکم نیز ادامه داشته و قوت بیشتری یافته است. میتوان گفت امروز هنر شهری به عاملی برای بازآفرینی شهری فرهنگمبنا تبدیل شده است. نقش هنر عمومی برای ارتقای کیفیت زندگی در بافتها و فضاهای شهری مسئلهدار اثرگذار، مهم و کاربردی است. رنجبر (1395) سه دوره/رویکرد را برای تحول مفهومی هنر عمومی بر میشمرد:
- «هنر در مکانهای عمومي»6: که بیشتر ناظر بر قرار دادن آثار هنری در فضاهای شهری است.
- «هنر همانند فضاي عمومي»7: که توسط مجسمههاي شهري طراح محور معرفي شد. این آثار بهعنوان مبلمان خياباني، اجزاي معمارانه ساختمان یا المانهای منظرسازی در محيط طبيعي ارائه شدند.
- «هنر مردممحور»: که در پیوند با نمایش موضوعات اجتماعي و سياسي و تشویق به همکاریهای اجتماعي قرار میگيرد.
این تحول نگاه به مفهوم و کارکرد هنر عمومی، حضور بیشتر مردم در فرآیند تولید آثار، فعالیتها و رویدادهای هنری، تحولات فنآورانه و مطرح شدن مفهوم خلاقیت در طراحی شهری، سبب شدند هنر عمومی به عنوان ابزاری خلاقانه در ارتقای کیفیت محیط دارای گونههای متنوعی شود که با زمینههای اولیه خود در دهه 60 میلادی قابل مقایسه نیست (Motoyama & Kazonuri, 2014). شکلگیری هنرهای تعاملی، هنرهای مشارکتی و هنرهای دیجیتال، نمونهای از این گونههای جدید است (رنجبر، 1395: 26). امروز و در قرن ۲۱ میلادی، هنر عمومی شکلی رسمی و حرفهای یافته که هدف آن آفرینشی خلاق، مسئلهمحور و مبتنی بر ایجاد کنش متقابل با مخاطبان است(Georgica, 2012). همچنین برنامه هنر در معماری8 امریکا این رویکرد که هنر عمومي باید به طور عملي و فيزیکي در دسترس عموم مردم باشد و توسط مردم قابل درک باشد را ترغیب مینماید (Knight, 2008). بنابراین برآمده از این نگاه باید به هنر عمومی، بیش و متفاوت از گذشته، بهعنوان ابزاری برای ارتقای کیفیت فضاهای شهری نگریست.
1-1- انواع هنر عمومی
در یک دستهبندی کلی هنر عمومی را به سه دسته تقسیم میکنند (Borgia & Grede, 2009):
الف) هنرهای تلفیقی9: نوعي از هنر كه بر روي بناها يا زيرساختها الصاق میشود يا از ابتدا وجود دارد و به عنوان سمتي از نماي آن بنا يا زيرساخت محسوب میشود. در اين نوع میتوان به ديوارهاي تلفيقي، نردهكشيهای تلفيقي و كفسازي تلفيقي اشاره كرد. انواع دیوارنگارهها و گرافیتیها جزء این دسته هستند.
ب) هنرهای محیطی10: هنرهاي محيطي بر روابط دو سويه بين انسان و محيط شهری تأكيد دارد و ممكن است براي بيان و رسانيدن مقصود طراح، از مواد طبيعي و چشم اندازهاي طبيعي در طرح استفاده شود. استفاده از هنرهاي محيطي میتواند اكوسيستم آسيب ديده شهرها را احيا كند و يا به سادگي به عنوان اطلاعات تاريخي، اجتماعي و محيطي تعبير شود. هنرهای نمایشی شامل موسیقی خیابانی، نمایشهای روحوضی و معرکهگیری جز این دسته هستند.
ج) هنرهای منفرد11: معمولاً از آثار هنري مجسمهاي تشكيل شده كه در بين راهها، جايي كه فضاي كافي وجود دارد و مزاحمتي براي رفت و آمد ايجاد نشود قرار میگيرد. مجسمههای مصنوع و زنده12 و بناهای معماری خاص، هنری و شکوهمند از این نوع هستند. بروز بیرونی عزاداری محرم، چهارشنبه سوری و قاشقزنی، حاجیفیروز، نمایشهای روحوضی، مطربهای دورهای و عنتریها، و معرکهگیریها میتوانند نمونههایی از هنر عمومی در ایران قدیم تا معاصر باشند.
2-1- اصول مترتب بر هنرهای عمومی
طرح جامع هنر عمومی شهر بورلینگتون کانادا، اصول زیر را برای هنرهای عمومی درنظر گرفتهاست (City of Burlington, 2018):
- زمينهاي براي مقاصد اجتماعي: با بالا بردن روابط اجتماعي به سلامت جامعه منجر میشود.
- دسترسي آسان به لحاظ مکانیابی، موضوع و اجرا برای همه گروههای اجتماعی
- تعهد به شايستگي هنري از طريق انتخاب عادلانه آثار واجد کیفیت، هنرمندان و مكانهای مناسب
- مشاركت مردمي
- همگني و يكپارچگي با سبك معماري شهر، ادغام شدن در ساختار شهر و جدانبودن از بافت شهري
- تنوع در انتخاب هنرمندان، رسانهها، ابعاد و سبكهای آثار، رسانههای سنتي و فرمهای تجربي
- تعادل ميان آثار ماژور و بزرگ مقياس در سطح نشانههای شهري و آثاري در مقياس محلي
- توزيع بهصورت مناسب در سطح شهر
بنابراین میتوان گفت هنر عمومي، فقط يك خلاقيت هنري نيست، بلکه يك توليد فرهنگي و اجتماعي است كه از نیازها و ضرورتهای فرهنگي و اجتماعي عمومي منشأ میگيرد. هنر عمومي وابسته به رابطه متقابلي است كه با عموم مردم دارد، رابطهاي که مبتني بر ارزشها و خاطرات مشترك ميان مردم است. از این منظر میتوان از خيابانها بهعنوان منابع بالقوه برای شهرها نام برد كه اگر خالي و متروك بمانند، موجب هراس شهروندان و اگر در آنها جنب و جوش و حيات شهري وجود داشته باشد، موجب جذب مردم برای زندگی در آنها و تبدیلشان به ثروت شهرها خواهد شد.
3. دیوارنگارههای شهری
هر نوع نقاشی که مستقیم بر روی دیوار ترسیم شود یا در جای دیگری کار گردد و سپس روی دیوار نصب شود، نقاشی دیواری گفته میشود. تفاوت عمده این نوع نقاشی با نقاشی سه پایه در آن است که نقاشی دیواری در تناسب با معماری و فضای اطراف خود ربط و تناسب پیدا میکند (کفشچیان مقدم، 1383). دیوارها و جدارهها اولین مؤلفههای کالبدی فضاهای شهری هستند، پس پتانسیل بالایی برای حمل محتوایی خاص بهعنوان یک رسانه را دارا هستند. به دیوارنگاری میتوان به مثابه عامترين، مردميترين و حتی صمیمیترین هنر عمومی نگریست که قدمتی به اندازه عمر انسان یکجانشین دارد. هنري كه در طول شبانه روز و يا ماهها و سالها در معرض ديد و نقد و بررسي عامه ي مردم جامعه قرار میگيرد. نقاشيهای روي ديوار شهر میتواند در شهروندان دلبستگي ايجاد كند، میتواند خاطرههای جديدي را براي ساكنان شهر از دنياي فراموش شده گذشته رقم بزند. اين كاركرد اجتماعي ديوارنگاري شايد مهمترين ویژگی آن باشد كه تأثيرات آن در درازمدت میتواند نمایان شود. امروزه ديوارنگاري از حیث ايجاد تأثيرات قدرتمند بصري و آفرينش حس و حال خاص برای فضا و هماهنگي در فرم و ريتم جايگاه مهمی در زيباسازي شهري یافته است.
3-1. تعاریف دیوارنگاری
واژهي دیوارنگاری كه در فرهنگهای مختلف از جمله ايتاليايي Mural Pittora، انگلیسی Wall Painting و فرانسوی Peinture Mura ناميده میشود، اين طور معرفي میگردد: هر نقاشي كه مستقيم بر روي ديوار ترسيم شود و يا در جاي ديگري كار گردد و سپس روي ديوار نصب شود را دیوارنگاری گويند و تفاوت عمدهي اين نقاشي با نقاشي سه پايهاي در اين است كه ديوارنگاري در هماهنگی با معماري و فضاي اطراف خود معنا مییابد و در بستر شهر قرار میگیرد. عنوان دیوارنگاری به چيزي بيش از خلق اثر هنري در ابعاد بزرگ، به جاي بوم يا سطح چوبي و اينكه صرفاً بر ديوار انجام شده، دلالت دارد. اين عنوان در عين حال به خصلتي ويژه يا بهتر بگوييم به حسي خاص كه ضرورتهای ي فني و زيباشناسانهاي را طرح مینمايد نيز اشاره دارد، چرا كه مكان دائمي اثر، پارهاي جداناپذير و بنيادين از ساختمان محسوب میگردد. موارد فني كه در دیوارنگاری مطرح است، از جهاتي با نقاشي سه پايه شبيه است. ليكن در برخي زمينهها تفاوتهای ي اصولي نيز به چشم میخورد (حسامی، 1388). دیوارنگاری در زبان فارسی «نقاشی دیواری» نیز گفته میشود که واژه اول در ادبیات علمی مرسوم تر بهنظر میرسد.
3-2. دیوارنگاری و ارتباط آن با فضای شهری
جان لنگ (1395) معتقد است «هویت یافتن یک اثر دیواری با معانی نمادین محیط، احساس تعلق مردم را نسبت به آن مکان افزایش میدهد». این مبنا پایه مهمی برای فهم کارکردهای دیوارنگاری به عنوان یک هنر عمومی در ارتقای حس مکان در فضاهای شهری است. از نمونههای کهن این نقش در ایجاد حس مکان میتوان به مساجد ایرانی (خصوصاً دوره صفوی) اشاره کرد. در مساجدِ ایرانی با تأکید بر عینیت بخشیدن به روح معنوی مکان، مجموعهای از اصول و ضوابط ملموس (اعم از شکل، رنگ، مصالح، نقش) در سازماندهی کالبد مسجد بهکارگرفته شده است. محصولش مکانی معنادار با هویتی روشن، خوانا و بهیادماندنیست که بهراحتی توسط مخاطب ادراک میشود (تولایی و پدوند، 1378: 42 به نقل از کشیر و کفشچیان مقدم، 1399). موارد مهمي که در دیوارنگاری، با توجه به مكاني که متعلق بدان جاست، میبايست مدنظر قرار گیرد، اینطور به نظر میرسد:
1) ماهيت ساختمان و نوع كاربري ساختماني كه ديوارنگاري براي آنجا تهيه میشود.
2) سبك و معماري حاكم و آشكار بنا
3) رنگ ديوار و مصالح استفاده شده در بنا
4) ابعاد و مكان دیوارنگاری و همچنين فواصل نسبي متغير بينندگان تا ديوار
5) جهت و مقدار نور و نسبت آن با رنگهای نقاشي و همچنين كيفيت نور از نظر طبيعي يا مصنوعي بودن
بايد اذعان داشت كه يك اثر ديواري را بدون در نظر گرفتن ويژگي محل اجرا هرگز نمي توان تصور و اجرایی نمود. مثلاً اگر قرار باشد اثري در يك ساختمان به اتمام رسيده انجام شود، بايد بهگونهاي طراحي گردد كه با طراحي فضاي ساختمان هماهنگ باشد و اين تصور پديد نيايد كه نقاشي بدون هدف به تصوير كشيده شده است. در نظر گرفتن موارد فوق به همراه بسياري موضوعات ديگر امكان میدهد كه ديوارنگاري حائز معيارهاي زيباشناختي تلقي گردد. براي مثال در يك مکان مذهبی که سبك معماري آن گوتيك يا بيزانس است، دیوارنگاری در آنجا بهتر است حاوي فرمها و رنگهای متناسب با آن سبكها بوده و واجد ويژگيهای مذهبي بنا باشد. يا طرحي كه براي ديواره يك كتابخانه كه فضاي آرام بخشي است، انتخاب میشود، طبيعتاً براي ديواره يك ورزشگاه كه تحرك و جنبش در آن زياد است مناسب نخواهد بود. در واقع نقاش نه تنها وجوه مشترك طرح خود را در ارتباط با فضا و مكان ديوار مورد نظر در موضوع میكاود، بلكه اساس كار خود را در طرح و تركيببندياش، بر خصلتهای انتزاعي آن در هماهنگي با فضا و مكان، مورد نظر قرار میدهد (Granger, 1934). تولید یک دیوارنگاره مستلزم رعایت اصول فنیای مانند تکنیکهای اجرا، عوامل مخرب، ویژگیهای دیوار و غیره است که پرداختن به آنها در حیطه این نوشتار نیست.
همچنـين ديوارنگـاري مــيتوانــد از ســاختار چندفرهنگي يــا چندهويتي شهر بهعنوان فرصتي براي تنوع بخشي محيط استفاده كرده و هر يك از عناصر فرهنگهاي موجود را به ميزان وزن اجتماعي شـان بهصورت عناصري همراستا بهكار گيرد. برنامههاي فرهنگي و هنري و ساماندهي فضاها و طرحهاي فرهنگي شهري نيز بايد مبتني بر هويـت متنوع و بهروز شونده شهر باشد (زنگی و احمدی، 1395). شکل 2 کارکردهای متنوع دیوارنگاری مؤثر بر کیفیت فضاها و منظر شهری را ارائه میدهد:
شکل 2: کارکردهای متنوع دیوارنگاری در منظر شهری (زنگی، 1395: 46)
3-3. انواع دیوارنگاری از لحاظ محتوا
نقاشيهای ديواري موجود را میتوان در يك دستهبندي كلي به صورت زیر تشخیص داد:
دیوارنگاری رسمي: یا قانوني و به عبارت ديگر با ضابطه هستند که بیش از همه میتوانند شامل گونههای زیر باشند:
الف) نقاشي با نور :اين نوع نقاشي را فقط شبها میتوان تماشا كرد. استفاده از نور در زيباسازي سازههای شهري، آلودگي بصري كمتري ايجاد میكند و از آنجا كه فرم آن ثابت نيست و میتوان تنوع زيادي داشته باشد، هرگز كهنه نميشود و چشمها به آن عادت نميكند. از آن گذشته نور تركيب خشن و نامتجانس سازهها را میگيرد و به آنها نوعي شكوه و ابهت خصوصاً در یک زمینه تاريخي میدهد. این نوع دیوار نگاری در ترکیب با تکنیک جدید ویدئو مپینگ13 (نورپردازی سهبعدی) که در آن برنامههای چندرسانهای تصویر و صدا بر پیکره بناهای شاخص اجرا میشود و معمولاً گروه مخاطبی نیز در فضا استقرار دارند، فهمیده میشود.
ب) نقاشیهای سهبعدی یا متریالهای برجسته: امروزه نقاشیهای سهبعدی به یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین عناصر تزیینی فضاهای شهری در شهرهای دنیا تبدیل شدهاند. اینگونه نقاشیها سبب ایجاد پیچیدگی بصری و معنایی در فضای شهری شده و همچنین سبب جذب گردشگر نیز شدهاند. همچنین مصالح برجسته (مثل کاشی) یا طرحهای برجسته عمدتا بتنی نیز گونههای مرتبط با این دسته در نظر گرفته میشود.
ج) نقاشی از چهره شخصیتها: مکزیکیها با کشاندن چهره قهرمانان جنگهای داخلی و نیز سلسله جنگهای آزادی خود بر روی دیوارها یاد آنها را زنده نگه میداشتند که این موضوع سبب ایجاد سبک جدیدی گردید. نقاشی دیواری به لحاظ نوع ارتباطش با توده مردم، محملی برای نقاشی انقلاب است. البته لازم است از تکنیکها و طرحهای هنرمندانه و به روز استفاده شود، تا سبب برانگیختن واکنشهای منفی درونی و بیرونی نگردد. این نوع نقاشی دیواری اکنون در بسیاری از کشورهای دنیا، خصوصاً کشورهای کمونیستی و همچنین ایران پس از انقلاب (برای نمایش چهره شهدا و رهبران) پرکاربرد است.
د) دیوار نوشته: استفاده از خط و تایپوگرافی برای نگارش جملات، اشعار و آیات قرآن خصوصاً در ایران نوعی سبک در نقاشی دیواری است. لیکن بهنظر میرسد بهرغم اهمیت و تقدس این موضوع، تاکنون در انتقال پیام و معنا چندان موفق نبوده است.
دیوارنگاری غیررسمي (گرافیتی): لغت گرافیتی از زبان ایتالیایی مشتق شده است که به معنی اثرگذاری سریع یا خط خطی است و ممکن است اصل این واژه به گرافایر (نوشتن با قلم فلزی) در لاتین عامیانه بازگردد. گرافیتی بخشی از هنرهای عمومی و نیز از عناصر فرهنگ هیپهاپ14 بهشمار میآید. منظور آن بخش از گرافیک است که در کوچه و خیابان و سطح شهر با آن برخورد میکنیم. این نوع هنر تاریخچهای کهن و ریشه در سنگنوشتههای تاریخی غارها دارد. در قرن بیستم و کمابیش همزمان با جنگ جهانی دوم، مشاهده نام و نشان گروهها بر روی دیوار تبدیل به امری عادی شد. در برخی مواقع این نوع دیوارنویسی بسیار دقیق و هنرمندانه اجرا میشود و سبکهای مختلفی به خود میگیرد. برخی از این آثار معنای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دارند که حتی با استفاده از افشانه بر روی دیوار، ساختمان و قطارها رسم میشوند. برای مثال دیوار برلین لبریز از این نوع دیوارنگاری بوده است (Hornby, 2006). گرافیتیها اغلب با انگیزهای شخصی روی در و دیوار شهرها و اماکن عمومیکشده میشود. این کار تقریبا در همه جای دنیا با منع قانونی مواجه است.
البته باید توجه کرد گرافيتي صرفاً نوعی نقاشی دیواری از سر بيهودگي يا بيكاري نيست، بلكه میتواند به عنوان يك شيوه بيان راديكال و سیاسی در جامعه نقش ايفا كند. از ديگر سو، گرافيتي میتواند بهعنوان ابزاري براي بيان اعتراض خرده فرهنگها عليه اقتدار حاكم نيز عمل كند. از دیگر سو نبايد از ياد برد كه در بسياري از كشورها، بهويژه كشورهايي با حكومتهای اقتدارگرا، گرافيتي كاملاً غيرقانوني محسوب میشود و از اينرو جايي در محافل رسمي يا عمومي ندارد. بنابراين، بسته به زمينههای سياسي و اجتماعي هنرمندان گرافيتي گرايشهای سياسي بسيار متنوع و متعارض از خود نشان دادهاند (كوثری، 1387).
در غرب گرافیتی باتوجه به تاریخچه مبسوط خود، جایگاه ویژهای دارد، اما این نوع دیوارنگاری در خاورمیانه کم کم در حال دست و پا کردن جایی برای خود است. دهها گرافیتی را میتوان بر دیوارهای شهرهای مهم امارات متحده عربی مشاهده کرد. حصار کرانه باختری در سرزمینهای اشغالی فلسطین مکان محبوبی برای گرافیتی است و خاطره دیوار برلین را زنده کرده است. چاپ مقالهای در نشریه همشهری که با چاپ آثار هنرمندی با نام مستعار A1One بر روی دیوارهای تهران همراه بود، گواه بر گسترش آن در ایران نیز است (اسماعیلپور، 1394). بهطور کلی شهرهای ایران خصوصاً بعد از ده هشتاد شمسی بیش از آنکه تحت تأثیر گرافیتی ناشی از خردهفرهنگهای عامه قرار گرفته باشند، تحت سیطره بیلبوردها و رسانهها تبلیغاتی قرار گرفتهاند (Reshad, 2006) که این خود موضوع پژوهشهای بیشتر است.
3-4. سیر دیوارنگاری شهری در ایران معاصر
قبل از انقلاب اسلامی
مجموعه شرایط سیاسی و فرهنگی که در دوره قاجار بهوجود آمده بود، منجر به شکلگیری طیفی از دیوارنگاری در فضاها و اماکن مجلل، و همچنین نقاشی پردهای قهوهخانهای در اماکن عمومی و مردمی گردید. شايد بتوان نقاشي پردهاي قهوهخانهاي را به علت جنبه روايي و كاربرد مردمي آن در فضاهاي باز و معابر عمومي، يكي از مشتقات هنر ديوارنگاري دانست. اين نقاشيها آكنده از آمال و علايق ملي و اعتقادات مذهبي لايههای مياني جامعه شهري بود كه توسط داستانهای حماسي-مذهبي خود را بيان میكرد. تأثير مضامين نقاشي پردهاي قهوهخانه را بر ديوارنگاريهایي كه عمدتاً با تكنيك كاشي هفت رنگ در دوره قاجار انجام میشد به وفور میتوان ديد. در دوره پهلوی و متأثر از روند مدرنیزاسیون حاکمیت و گسترش وسايل ارتباط جمعي مانند راديو و تلويزيون و همچنين آگاهي هنرمند نقاش ايراني از تحولات نقاشي اروپايي و از طرفي تغييراتي كه در معماري و بافت فضاهاي جديد شهري در شرف تكوين بود، اولاً موجب انحطاط نقاشي پردهاي قهوه خانهاي گردید و ثانیاً زمينه را براي شروع دیوارنگاری با ديدي گستردهتر فراهم نمود. بازتاب اين تغييرات بر دیوارنگاری قبل از انقلاب در آثار هنرمنداني چون محمد حسين شيدل و مسعود عربشاهي به خوبی قابل فهم است (حیدرزاده، 1380). در این دوره به نظر میرسد روح حاکم بر دیوارنگاری شهری، استفاده از آن به مثابه رسانهای حکومتی و سیاسی و بیشتر در نظامی آمرانه باشد. به گفته مظفریخواه و کفشچیان مقدم (1391) در ديوارنگاري دورة پهلوي چهار رويکرد عمده مطرح بود که به واسطة ساختار بصري، موضوعي و شيوه اجرا تفکیکپذیرند: دیوارنگاری رسمی، دیوارنگاری باستانی، دیوارنگاری نوگرا و دیوارنگاری تبلیغی-تجاری.
بعد از انقلاب اسلامی
در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب دیوارنگاری عملاً به صورت دیوارنوشتههای اعتراضی بروز یافت کخ به عنوان نوعی گرافیتی میتوان آن را دستهبندی کرد. سپس در سالهاي اول پیروزی انقلاب اسلامي، شرايط سياسي، مذهبي و اجتماعي، شور و شوقي را در بين نقاشان براي طراحي دیوارنگاری در اماكن و به ويژه معابر عمومي و پر از ازدحام شهري با موضوعهای روز انقلاب به وجود آورد. با این حال بروز نوعی شتابزدگی و شاید الگوبرداري سطحي از مكتب دیوارنگاری انقلابی مکزیک سبب شد تا این جریان نتواند به زبانی نو متناسب با مضامين و محتواي آثارشان دستیابد. این روند در دوران جنگ تحمیلی کمابیش ادامه یافت با این تفاوت که محور آثار عموماً جهاد و شهادت و عموماً با سبکی واقعگرایانه و بدون ابعاد هنری ویژه بود. به عقیده خونساری (1395) ویژگی اصلی نقاشیهای دیواری واقعگرا مقبولیت اجتماعی آنها بود.
از سوی دیگر نبود نهادهای متولی براي نهادينه كردن قانونها و تصويب و نظارت بر طرحها نیز قابل تأمل است. بعد از اتمام جنگ شهرداريها با سرعت شروع به تغيير دادن چهرهي شهر كردند و اين سرعت باعث شد متوليان اجراي نقاشيهای ديواري شهدا عملاً بدون برنامهای مدون و با نوعی شتابزدگی بر تعداد آثار انجام شده، اضافه نمایند. در این سالها سپاه پاسداران و بنياد حفظ آثار و ارزشهای امام خميني0 و بنيادهای مستضعفان و جانبازان نيز وارد اين ميدان شدند. اين روند تا سال 70 ادامه داشت، در همين زمان بخشنامههایي براي جلوگيري از اجراي آثار غير كارشناسي صادر شد و فيلتر گذاريهایي انجام شد، اما روند قبلی همچنان ادامه داشت (پايگاه اطلاعرساني فرهنگ ايثار و شهادت). دیوارنگاریهای پس از جنگ را در سه دسته تزیینی-منظرهسازی، تصاویر شهدا و دیوارنوشته میتوان دستهبندی کرد (کفشچیان مقدم، 1388).
در سال 1377 با راهاندازي قطار شهري تهران و حومه، آثار ديواري فراواني بر ديوارههای ايستگاهها توسط هنرمندان نقاش، سفالگر و مجسمهساز ايجاد گرديد. اين حركت توجه وافر هنرمندان و شهروندان به اهميت هنر دیوارنگاری و تأثير گستردهي آن بر زندگي شهري را به دنبال داشت. این دوره را میتوان آغازی بر اتخاذ رویکردهای فرهنگی-اجتماعی و ارائه آثاری قویتر و بر مبنای ویژگیهای زمینهای و محلی ارزیابی کرد. کفشچیان مقدم (همان) آثار دوره دوم بعد از جنگ را در چهار دسته زیر طبقهبندی مینماید: رویکرد فرهنگی و اجتماعی و ملی و مذهبی، رویکرد تزیینی، رویکرد بهینهسازی فضای بصری، و رویکرد تبلیغاتی-تجاری.
در سالهای اخير در عرصه دیوارنگاری شاهد بروز استعدادهاي نو مايهاي هستيم كه به اهميت و لزوم شكلگيري جديتر و آگاهانهتر دیوارنگاری و توسعهي آن در جامعهي كنوني دست يافتهاند. مهم اين است كه اين دسته از نقاشان، هم شناخت وسيعتري از تكنيكهاي اصولي و پايدار گذشته و امروز دیوارنگاری به دست آوردهاند و هم اينكه از دستاوردهاي باارزش نقاشي معاصر جهان غافل نمانده و نيز بيتوجه به ارزشهای بنيادي نقاشي قديم ايراني نميباشند.
با اين وصف، دیوارنگاری معاصر ايران، با تمام تلاشهای ناپيوسته هنرمندان و دستاندركاران اين رشتهي هنري، در مجموع به يك سبك و شيوهي منسجم كه بيانگر روح و انديشهي ايراني در چهارچوب ادراك معاصر باشد نرسيده است. اداره نقاشي ديواري و گرافيك شهري تهران در سال 1380 راهاندازي شد، تا شايد بتواند با هماهنگ كردن فعاليتهای هنري چهره شهر را يك دست و هماهنگ كند. این اداره در شهرداری بسیاری از شهرها نیز امروز وجود دارد (پایگاه خبر آنلاین، 1388). همچنین تأسیس سازمانهای زیباسازی در شهرداریهای کشور بار مهمی از برنامهریزی و تصمیمسازی برای تولید و اجرای آثار مناسب را در کشور بر عهده گرفت و به اتخاذ رویکردهای اصولی و مسئلهمحور کمک مؤثری نمود و چشماندازهای جدیدی را در ارتقای کیفیت سیمای شهر و فضاهای شهری بر عهده گرفت.
شکل 3: سیر تحول دیوارنگاری شهری در ایران معاصر
4. پیشینه پژوهش
در این بخش به بررسی مروری و مقایسهای مقالات پژوهشی صورت گرفته در حوزه دیوارنگاری شهری با رویکردهایی مشابه پژوهش حاضر از قبیل رضایتمندی، اثرگذاری، نظام ادراکی، آسیبشناسی (مردمی یا تخصصی)، اثرگذاری بر شهروندان و امثالهم پرداخته شده است. غالب این مطالعات که تعداد آنها چندان پرتعداد هم نیست نوعا به دنبال ارزیابی موفقیت دیوارنگاریهای شهری بر اساس ادراک و قضاوت کاربران و شهروندان هستند. جدول زیر به این امر میپردازد:
جدول 1: مطالعات متاخر مشابه با موضوع پژوهش
عنوان | سال | روش | اهم نتایج |
آسیبشناسی نقاشیهای دیواری همدان از منظر شهری | 1393 | توصیفی-تحلیلی ارزیابی براساس چهارمعیار: · فضای فرهنگی و جغرافیایی شهر · جنس مخاطب از حیث کیفی و کمی · ارتباط اثر با بستر پیرامون · استخدام تصویر در خدمت هدف و موضوع | ارائه راهکارهایی برای کاهش آلودگی بصری شامل بهرهمندی از متخصصان هنر، اجتناب از قضاوتهای غیر فنی و توجه به موقعیت و فرم و مضمون |
خوانش بصری گرافیک محیطی در فضاهای شهری با تاکید بر نقاشی دیواری، نمونه موردی: تهران | 1396 | تحلیلی-توصیفی اخذ نظر مردم و نخبگان برای وزندهی به معیارهای سه گانه: · ساختار بصری · معماری بنا-محیط · موقعیت استقرار | تحلیل تفاوتهای نقاشیدیواریهای میدانها و خیابانها از حیث معیارهای سهگانه |
ارزیابی دیوارنگاری معاصر تهران از دیدگاه مخاطب | 1389 | پیمایشی مطالعه دو عامل زیر توسط پرسشنامه مردمی: · ساختار بصری · مضمون و محتوا در دیوارنگاریهای تهران | عدم موفقیت نسبی دیوارنگاریهای معاصر تهران نسبت به سلیقه و نظر جامعه |
ارزیابی اثرگذاری نقاشیهای دیواری معاصر تهران بر شهروندان | 1397 | پیمایشی ارزیابی توفیق سه سبک دیوارنگاری: · یادمانی · انتزاعی · شبیهسازی | محبوبیت بیشتر به ترتیب رویکردهای انتزاعی، شبیهسازی و یادمانی در میان مردم |
بررسی نقش هنرهای عمومی در مطلوبیت ایستگاههای متروی تهران | 1395 | تحلیلی مقایسه دو ایستگاه ه متروی تجریش و ولیعصر از حیث میزان رضایت مردم از هنرهای عمومی به کار رفته در آنها | تأثیر بیشتر هنرهای ثابت و هنرهای بصری بر ارتقای مطلوبیت ایستگاههای مترو برای مردم |
برآمده از مطالعات اسنادی-کتابخانهای در بخش مبانی نظری و پیشینه که ناظر بر ویژگیهای مهم دیوارنگاری و نسبت آن با فضای شهری بود، لازم است معیارهای کلیدی موثر بر سنجش کیفیت دیوارنگاری، که ترجیحات مردمی برای آن میتواند برای متخصصین و تصمیمسازان کمککننده و راهنما باشد، استخراج گردد. در این پژوهش معیارهایی که در تصویر 4 نشان داده شده است، تشخیص داده شد.
در گام بعدی این چهار معیار در شهر قزوین مورد پیمایش قرار گرفته و بر مبنای آن راهبردهای برنامهریزی و طراحی ارائه خواهد شد.
شکل 4: مولفهها و سنجههای دیوارنگاری شهری مرتبط با ترجیحات مردمی
5. روششناسی پژوهش
به نظر میرسد تأثیر تهران بر سایر شهرهای کشور از حیث سیر نشر سبکهای تازه در دیورانگاری قابل انکار نیست. دیوارنگاری شهری در قزوین، خصوصاً پس از انقلاب، تقریبا همان سیری را طی کرده که در تهران شاهد آن بودهایم. ورود سبکهای جدید به قزوین، به وضوح از دیوارنگارههای شهری تهران، البته با چند سال تأخیر، قابل ردیابی است. بهطور مثال کاشینگارههایی که اکنون مورد توجه سازمان زیباسازی شهر قزوین قرار دارد، سالها است که بر دیوارهای تهران نقش بستهاند.
در این مقاله که از حیث هدف نوعی مقاله تجویزی است، از حیث روش مشتمل بر چهار مرحله است: مطالعه اسنادی، پیمایش با استفاده از پرسشنامه، تفسیر دادهها و در نهایت ارائه یک چارچوب راهبردی طراحی شهری برای دیوارنگاریها در شهر قزوین است. پس از مرحله مطالعات کتابخانهای و تدوین مؤلفهها و سنجههای دیوارنگاریهای شهری لازم است وارد میدان شد. برای رسیدن به فهم دقیقتری از وضع موجود نقاشیهای دیواری شهر قزوین براساس زاویه دید شهروندان و همچنین یافتن ترجیحات و توقعات آنان درباره این هنر عمومی پرسشنامهای تدوین گردیده است. این پرسشنامه که براساس بخشی از سؤالات این پرسشنامه معطوف به هدف نخست و بخشی دیگر معطوف به هدف دوم است. سؤالات اين پرسشنامه در 4 بخش با موضوعات زير، درباره هنر دیوارنگاری طراحي شدند تا مراحل تحليل با دقت بیشتر طي شود:
1- پرسشهای عمومي مرتبط با دیوارنگاری و هنر عمومی
2- پرسشهایي در باره موضوع و محتوای آثار
3- پرسشهایی درباره سبك و طرح آثار
4- پرسشهایی درباره مكان قرارگيری آثار
در مقاله حاضر قلمرو موضوعی، زمانی و مکانی به ترتیب حوزه هنر عمومی با تأکید بر دیوارنگاری، تمام دیوارنگارههای موجود فارغ از زمان اجرا، و محدوده شهر قزوین است. تکنیک نمونهگیری براساس آنچه بلیکی (1398) آورده از نوع احتمالی تکمرحلهای و به صورت سیستماتیک است بدین معنی که توجه گردید که نسبت پاسخدهندگان زن و مرد برابر باشد. همچنین جامعه آماری شهروندان و عابران پیاده حاضر در معابر و فضاهای شهری قزوین بوده است. پرسشنامه از نوع ساختیافته با 12 سؤال در مورد دیوارنگارههای قزوین است که مشتمل بر اخذ اطلاعات سن، جنس و تحصیلات نیز میباشد. پس از رسیدن به شناختی از وضع موجود بر پایه تحلیل محتوای دادههای پرسشنامه، در گام بعد بر پایه استنتاج و تفسیر دادهها و مطابق رویکرد تجویزی پژوهش، اهداف کلان و راهبردهایی برای ارتقای کیفی فضاهای شهری قزوین با تاکید بر دیوارنگاری ارائه میشود.
6. یافتهها
بر اساس روش مورگان و همچنین کوکران، برای جامعه آماری یک شهر چندصدهزار نفری تعداد نمونه باید حدود 370 باشد. علیرغم اشراف به این مهم، ماهیت این پژوهش که به دنبال یک تحلیل کمّی صرف مبتنی بر همبستگی متغیرها نیست و دادههای کیفی را میکاود و بر مبنای استنتاج و تفسیر آنها به دنبال ارائه چارچوبی طراحانه است، در کنار محدودیتهای پیمایش میدانی خصوصا در همهگیری کرونا ایجاب میکند نمونه کمتری مورد بررسی پرسشنامهای قرار گیرد. مضاف اینکه در فرایند اخذ دادهها از مردم، هر عضو گروه پرسشگر با هر فرد پرسششونده همراه شده و به توضیح بیشتر و رفع ابهامات احتمالی از سؤالات پرداخته است؛ که خود این امر زمان بسیار بیشتری را نسبت به روشهای معمول پیمایش پرسشنامهای مصرف نموده است. بنابراین و برای یافتن پاسخهای سؤالات، تعداد 100 پرسشنامه مطابق توضیحات بخش روششناسی بین مردم در مناطق مختلف شهر، توزیع گردید. البته تأکید بر حوزههایی بود که تراکم دیوارنگاریها در آن بیشتر است. تلاش شد تا عوامل تأثیرگذار دیگر به نحو سنجیدهای کنترل شوند. 50 درصد پرسششوندگان مرد و 50 درصد آنان زن بودند. میانگین سنی آنان 37 سال، بدین معنی که پرسششوندگان به ترتیب در بازه سنی جوان، میانسال و نوجوان قرار داشتند. به لحاظ مدرک تحصیلی به ترتیب دارای کارشناسی (52%)، دیپلم (18%)، کارشناسی ارشد و دکتری (18%)، فوق دیپلم (9%) و زیردیپلم (3%) بودند.
شکل 5: تاکنون چقدر به نقاشیهای دیواری شهر قزوین توجه کردهاید؟
درصد بالايي از مردم به نقاشيهای روي ديوارهاي شهر توجه كرده بودند اما با اين حال در سؤالي كه از آنها میخواست تا نقاشي ديواري مهمی که در ذهن دارند را نام ببرند، 59% پاسخدهندگان نقاشی دیواری خاصی را به خاطر نیاوردند، که این موضوع خود جای تأمل داشته و مسیر طولانی دیوارنگارههای قزوین برای خاطرهانگیزی در ذهن شهروندان را نشان میدهد. در 41% مابقی، نقاشیهای دیواری زیر به ترتیب بیشترین تکرار را داشتند:
شکل 6 و 7: کاشینگاری تصاویر قزوین قدیم (ضلع جنوب غربی چهارراه نادری)