ارزیابی و بررسی نقش مؤلفههای کالبدی محیطی بر سلامت روان ساکنان مجتمعهای مسکونی
الموضوعات :وحیده رزم آهنگ 1 , هادي كشميري 2 *
1 - واحد تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
2 - واحد شیراز، دانشگاه آزاد اسلامی، شیراز، ایران.
الکلمات المفتاحية: سلامت روان, مجتمع مسکونى, محیط کالبدى, مسکن, مؤلفههای محیطی.,
ملخص المقالة :
در سالهای اخیر، زندگی در مجتمعهای مسکونی را میتوان یکی از مهمترین تحولات در رابطه با سکونت برشمرد که به شکلی فراگیر تبدیل به فرم زیست و مسکن معاصر در شهرها شده است. در این راستا بحرانهای برآمده از آپارتماننشینی مجموعه وسیعی از اختلالات روانی همچون: استرس، اضطراب، افسردگی و... را به وجود آورده است. پژوهش حاضر بر پایه ارزیابی و تحلیل میزان تأثیر مؤلفههای کالبدی محیطى بر سلامت روان انجام گرفته تا شاید نتایج آن راهگشایى براى طراحى فضاهای مسکونى سالم و رو به رشد باشد. قابل ذکر است جهت سنجش سلامت روان افراد، از پرسشنامه استاندارد GHQ-12 استفاده شده و برای بررسى المانهای محیطى، مؤلفههای کالبدى محیطی مدنظر قرارگرفته است. همچنین یک پرسشنامه محقق ساخت بر مبنای مؤلفههای مؤثر کالبدی محیطی تهیه شده که 340 نفر از ساکنین مجتمعهای مسکونی مختلف شیراز به آن پاسخ دادهاند و نیز جهت انجام تحلیل و پردازش اطلاعات از نرمافزار SPSS استفاده شده است. یافتههاى پژوهش حاضر نشان میدهد که، محیط کالبدى مجتمعهای مسکونی نقشی اساسی در کیفیت زندگی ساکنین و درنتیجه بیشترین تأثیر منفى بر سلامت روان ساکنان دارد؛ درنتیجه مشخص شده که رابطه قابل استنادی بین سلامت انسان و محیط کالبدي اطرافش وجود دارد و برای تأمین سلامت روان ساکنین باید مؤلفههای کالبدی محیطهای مسکونى مدنظر قرار گرفته و برای ارتقاء و رفع نقص آنها طراحان تلاش نمایند.
1- امامقلی، عقیل(1393). تأثیر معماري بر سلامت، ایدهاي براي (معماري درمانی). فصلنامه علوم رفتاري، 6(20)، 23-37.
2- ایدلرآبادی، اسحاق(1396). درسنامه پرستاری بهداشت جامعه. تهران: نشر جامعه نگر.
3- آقایاری هیر، توکل؛ عباس¬زاده، محمدعباس؛ و گراوند، فرانک(1395). مطالعات سلامت روانی و عوامل فردی و محلهای مؤثر بر آن. برنامهریزی رفاه و توسعه اجتماعی، 7(27)، 145-187. doi:10.22054/qjsd.2016.5942
4- آلتمن، ایروین(1382). محیط و رفتار اجتماعی، خلوت، فضاي شخصی، قلمرو و ازدحام. ترجمه علی نمازیان. تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
5- پوردیهیمى، شهرام(1391). شهر مسکن و مجموعهها. تهران: نشر آرمانشهر.
6- توسلی، محمود(1376). اصول و روشهای طراحی شهری و فضاهای مسکونی در ایران. تهران: نشر مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران.
7- جوادی، قاسم؛ طالعی، محمد؛ و کریمی، محمد(1392). ارزیابی کاربرد شاخصهای تعیین تنوع در اختلاط کاربریهای شهری. مطالعات و پژوهشهای شهری و منطقهای، 5(16)، 25-28.
8- چرمایف، سرجیوس ایوان(1371). عرصههای زندگی خصوصی و زندگی جمعی (به جانب یک معماری انسانی). ترجمه مزینی، م. تهران: موسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران.
9- حبی، محمدباقر(1383). سلامت روانی در چشماندازی گستردهتر. مجله حوزه و دانشگاه، 10، 106-122.
10- حکیمیان، پانته¬آ(1391). بعد طراحی شهری سلامت. صفه، 56، 87-100. dor:20.1001.1.1683870.1391.22.1.6.1
11- حمدیه، مصطفی؛ و شهیدى، شهریار(1387). اصول و مبانى بهداشت روانى. تهران: انتشارات سمت.
12- خسروآبادی، رضا(1388). تحلیل فضای شهری (ویرایش اول). برگرفته از سایت https://sarpeleh.blogsky.com/1389/07/15/post-13/
13- راپاپورت، ایماس(1391). معنی محیط ساخته شده رویکردي در ارتباط غیرکلامی. ترجمه فرح حبیب. چاپ دوم با ویرایش جدید. تهران: انتشارات سازمان فناوري اطلاعات و ارتباطات شهرداري تهران.
14- شکرگزار، اصغر(1385). توسعه مسکن شهری در ایران. رشت: انتشارات حقشناس.
15- طالبی، ژاله؛ و کلانتری، ایرج(1383). راهنمای طراحی معماری ساختمانهای بلند مسکونی. تهران: مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن.
16- قاسمی اصفهانی، مروارید(1383). هویت بخشی به بافت¬های مسکونی. تهران: انتشارات روزنه.
17- الکساندر، کریستوفر؛ و حجت، مهدی(1386). معماري و راز جاودانگی، راه بیزمان ساختن. ترجمه مهرداد قیومی بیدهندي. تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
18- گنجی، حمزه(1390). بهداشت روانی. تهران: انتشارات ارسباران.
19- لائو، کوان(1384). فنگ¬شویی براي امروز. ترجمه محمد قراچه داغی. تهران: انتشارات آسیم.
20- مخبر، عباس(1365). ابعاد اجتماعی مسکن (هدف¬ها-معیارها- شاخصهای اجتماعی و مشارکتهای مردمی). تهران: انتشارات دفتر تحقیقات و معیارهای فنی.
21- مدنی¬پور، علی(1379). طراحی فضاهای شهری: نگرشی بر فرآیندهای اجتماعی- مکانی. ترجمه فرهاد مرتضایی. تهران: نشر شرکت پردازش و برنامهریزی شهری.
22- مرتضوي، شهرناز(1380). روانشناسی محیط. تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
23- مشهودی، سهراب(1389). تراکم ساختمانی و جمعیتی در شهرها. تهران: انتشارات مزیانی.
24- مطلبی، قاسم(1380). روانشناسی محیطی دانشی نو در خدمت معماري و طراحی شهري. نشریه هنرهای زیبا، 10، 52-67.
25- ملکی، سعید(1390). تحلیلی بر مجموعههای مسکونی در شهر تهران. تهران: انتشارات شهرداری تهران.
26- میرغلامی، مرتضی؛ قره¬بلگو، مینو؛ و نوزمانی، نوشین(1396). ارزیابی تاثیر ابعاد اجتماعی و کالبدی محیط محله بر سلامت روانی و حس سلامتی ساکنین (مورد پژوهی محله شدیه تبریز). هنرهای زیبا (معماری و شهرسازی)، 22(2)، 63-74.
27- میلانیفر، بهروز(1376). بهداشت روانی. تهران: انتشارات قومس.
28- Bonnefoy, X. (2007). Inadequate housing and health: an overview. International journal of environment and pollution, 30(3-4), 411-429. doi:10.1504/IJEP.2007.014819
29- Brown, M. J., & Jacobs, D. E. (2011). Residential light and risk for depression and falls: results from the LARES study of eight European cities. Public Health Reports, 126(1_suppl), 131-140. doi:10.1177/00333549111260S117
30- Baum, A., Singer, J. E. (1982). Advances in environmental psychology, 4, Environment and health. Hillsdale, NJ, Lawrence Erlbaum Associates.
31- Chuang, T. C. L. (2001). Understanding residential density: The relationship between policy, measurement, and perception (Doctoral dissertation, Massachusetts Institute of Technology).
32- Cohen, S., Evans, G. W., Stokols, D., & Krantz, D. S. (1986). Stress processes and the costs of coping Behavior, Health, and Environmental Stress (pp. 1-23). doi:10.1007/978-1-4757-9380-2_1
33- Cummins, S. K., & Jackson, R. J. (2001). The built environment and children's health. Pediatric Clinics of North America, 48(5), 1241-1252. doi:10.1016/S0031-3955(05)70372-2
34- Edwards, L., & Torcellini, P. (2002). Literature review of the effects of natural light on building occupants.
35- Evans, G. W., Wells, N. M., & Moch, A. (2003). Housing and mental health: a review of the evidence and a methodological and conceptual critique. Journal of social issues, 59(3), 475-500. doi:10.1111/1540-4560.00074
36- Evans, G. W., Wells, N. M., Chan, H. Y. E., & Saltzman, H. (2000). Housing quality and mental health. Journal of consulting and clinical psychology, 68(3), 526. doi:10.1037/0022-006X.68.3.526
37- Huang, S. C. L. (2006). A study of outdoor interactional spaces in high-rise housing. Landscape and urban planning, 78(3), 193-204. doi:10.1016/j.landurbplan.2005.07.008
38- Kuo, F. E., Sullivan, W. C., Coley, R. L., & Brunson, L. (1998). Fertile ground for community: Inner‐city neighborhood common spaces. American journal of community psychology, 26(6), 823-851. doi:10.1023/A:1022294028903
39- Lee, Y., Kim, K., & Lee, S. (2010). Study on building plan for enhancing the social health of public apartments. Building and environment, 45(7), 1551-1564. doi:10.1016/j.buildenv.2009.11.017
40- Leventhal, T., & Brooks-Gunn, J. (2003). Moving to opportunity: an experimental study of neighborhood effects on mental health. American journal of public health, 93(9), 1576-1582.
41- Marcus, C. C., & Barnes, M. (1995). Gardens in healthcare facilities: Uses, therapeutic benefits, and design recommendations. Martinez, CA: Center for Health Design.
42- Min, B., & Lee, J. (2006). Children's neighborhood place as a psychological and behavioral domain. Journal of environmental psychology, 26(1), 51-71. doi:10.1016/j.jenvp.2006.04.003
43- Moore, E. O. (1981). A Prison Environment. Journal of Environmental Systems, 11(1), 17-34. doi:10.2190/KM50-WH2K-K2D1-DM69
44- Nasar, J. L., & Julian, D. A. (1995). The psychological sense of community in the neighborhood. Journal of the American planning Association, 61(2), 178-184. doi:10.1080/01944369508975631
45- Perrins-Margalis, N. M., Rugletic, J., Schepis, N. M., Stepanski, H. R., & Walsh, M. A. (2000). The immediate effects of a group-based horticulture experience on the quality of life of persons with chronic mental illness. Occupational Therapy in Mental Health, 16(1), 15-32. doi:10.1300/J004v16n01_02
46- Richman, N. (1978). Depression in mothers of young children. Journal of the Royal Society of Medicine, 71(7), 489-493. doi:10.1177/014107687807100706
47- Safarinia, M. (2010). Impact of housing environment on health and happiness of young girls. Psychological Research, 1(1), 60-73.
48- Wells, N.M., Evans, G.W., & Yang, Y. (2010). Environments and Health: Planning Decisions as Public-Health Decisions, Journal of Architectural and Planning Research, 27 (2), 124–143.
49- Wood, L., Frank, L. D., & Giles-Corti, B. (2010). Sense of community and its relationship with walking and neighborhood design. Social science & medicine, 70(9), 1381-1390. doi:10.1016/j.socscimed.2010.01.021
50- World Health Organization Investing in Mental Health. (2001). Department of Mental Health and Substance Dependence, Non communicable Diseases and Mental Health Gene. 2003-2008, Retrieved from www.who.int/mental_health/en/investing_in_mnh_final.pdf.
ارزیابی و بررسی نقش مؤلفههای کالبدی محیطی بر سلامت روان ساکنان مجتمعهای مسکونی
وحیده رزمآهنگ1، هادی کشمیری2*
1_ واحد تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
2_ واحد شیراز، دانشگاه آزاد اسلامی، شیراز، ایران. (نویسنده مسئول)
Keshmirihadi@yahoo.com
تاریخ دریافت: [20/9/1401] تاریخ پذیرش: [23/12/1401]
چکیده
در سالهای اخیر، زندگی در مجتمعهای مسکونی را میتوان یکی از مهمترین تحولات در رابطه با سکونت برشمرد که به شکلی فراگیر تبدیل به فرم زیست و مسکن معاصر در شهرها شده است. در این راستا بحرانهای برآمده از آپارتماننشینی مجموعه وسیعی از اختلالات روانی همچون: استرس، اضطراب، افسردگی و... را به وجود آورده است. پژوهش حاضر بر پایه ارزیابی و تحلیل میزان تأثیر مؤلفههای کالبدی محیطى بر سلامت روان انجام گرفته تا شاید نتایج آن راهگشایى براى طراحى فضاهای مسکونى سالم و رو به رشد باشد. قابل ذکر است جهت سنجش سلامت روان افراد، از پرسشنامه استاندارد GHQ-12 استفاده شده و برای بررسى المانهای محیطى، مؤلفههای کالبدى محیطی مدنظر قرارگرفته است. همچنین یک پرسشنامه محقق ساخت بر مبنای مؤلفههای مؤثر کالبدی محیطی تهیه شده که 340 نفر از ساکنین مجتمعهای مسکونی مختلف شیراز به آن پاسخ دادهاند و نیز جهت انجام تحلیل و پردازش اطلاعات از نرمافزار SPSS استفاده شده است. یافتههاى پژوهش حاضر نشان میدهد که، محیط کالبدى مجتمعهای مسکونی نقشی اساسی در کیفیت زندگی ساکنین و درنتیجه بیشترین تأثیر منفى بر سلامت روان ساکنان دارد؛ درنتیجه مشخص شده که رابطه قابل استنادی بین سلامت انسان و محیط کالبدي اطرافش وجود دارد و برای تأمین سلامت روان ساکنین باید مؤلفههای کالبدی محیطهای مسکونى مدنظر قرار گرفته و برای ارتقاء و رفع نقص آنها طراحان تلاش نمایند.
واژگان کلیدی :سلامت روان، مجتمع مسکونى، محیط کالبدى، مسکن، مؤلفههای محیطی.
1- مقدمه
گسترش بیرویه و بدون برنامه شهرها، افزایش فاصله از محل کار و زندگی، افزایش ترددهاي شهري، عدم تشخیص نیازهاي انسانی، آلودگی صوتی و بصري و هوا، نبود مسکن مناسب و باکیفیت، ازدحام و بروز تعارضهاي اجتماعی، از میان رفتن حس تعلّق به محیط و سایر عوارض را میتوان بهعنوان شرایط نامساعد و کیفیتهای نامناسب محیطی دانست که با ایجاد فشارهاي روانی در افراد، اثرات جبرانناپذیری بر سلامت جسمی و روانی آنها میگذارد و باعث اختلال و وقفه در عملکرد افراد در قلمرو اجتماعی، روانشناختی و جسمانی میشود (امامقلی، 1393). همچنین باید توجه داشت که سلامتى انسان تحت تأثیر عوامل گوناگونی است و عوامل مؤثر مثبت و منفى گوناگونى براى آن ذکر شده است. شناسایى عوامل مؤثر و مرتبط با سلامتى و به عبارتى تعیینکنندههای سلامت امرى واجب است. دانشمندان عوامل متعددى چون امنیت شخصى و اجتماعى، تصویر بدنى، شخصیت، هوش، عواطف و احساسات، عوامل فیزیکى و ژنتیک، مشکل مسکن، محیط و روابط اجتماعى، معنویت و غیره که هر یک بهتنهایی میتوانند بر سلامت فرد تأثیرگذار باشند را برشمردهاند (حمدیه و شهیدی، 1387). از سویی، یک فضای مسکونی باید بتواند شرایط لازم برای رشد فردی هر یک از افراد خانواده اعم از کوچک و بزرگ را فراهم نماید، یعنی یک فضای مسکونی باید هم از لحاظ کیفیت و هم از لحاظ رضایت مورد توجه قرار داشته باشد. در حقیقت در معماری اساسیترین عامل کاربران هستند، از این دیدگاه معنای هر اثر معماری بدین موضوع وابسته است که این اثر تا چه اندازه آسایش، آرامش مردم را تأمین مینماید و در پاسخ به نیازهای آنها کارآمد است. به عبارتی یک فضای مسکونی مفید باید بتواند شرایط لازم برای رشد و توسعه فردی کلیه افراد خانواده را زمینهسازی نماید (چرمایوف، 1371). مسکن چیزی بیش از یک سرپناه صرفاً فیزیکی است و کلیه خدمات و تسهیلات عمومی لازم برای بهزیستی انسان را در بر میگیرد و باید حق تصرف نسبتاً طولانی و مطمئن برای استفاده کننده آن مهیا باشد (شکرگزار، 1385). میتوان بیان کرد که انسان با توجه به نيازها، ارزشها و هدفهاي خود، تغییراتی در محیط ایجاد مینماید و بهطور متقابل تحت تأثير محيط دگرگون شده قرار میگیرد و از جهتی فنآوریهای پيشرفته سبب میشوند تأثير انسان بر محيط شدت و سرعت بیشتری پیدا کند. برخي اين دگرگوني سريع محيط را مخرب و موجب وقفه در نظام زیستمحیطی «انسان– محيط» قلمداد میکنند و بر اين نكته تأكيد دارند كه هر نوع دگرگوني اساسي و عميق در محيط طبيعي، بايد با توجه به تأثير بلند مدت آن بر انسان و پيشبيني نتايج مثبت و منفي آن انجام بگیرد. دگرگوني سريع محيط از ويژگيهاي بنيادي دوران اخير است. روزانه شهرها و محلهها و بناهاي جديد ساخته ميشود. اين مدل تغییر و دگرگونی «موقعيتهاي کالبدی» برخی الگوها و معيارهاي رفتاري را تقويت و بعضی ديگر را تضعيف میکنند و بهطور خلاصه جهت و ابعاد جديدي به رفتار ساكنان خود تحميل مینمایند یا برخي الگوهاي رفتاري و نقشهای اجتماعي جدیدی را به ساكنان خود میبخشند (مرتضوی، 1380). با توجه به این موضوع که تمامی رفتارهاي انسان در فضاهاي تعیین شده روی میدهد که بستر رفتار قلمداد میشوند، تنها در صورتی فضا مطلوب محسوب میگردد که در راستای ویژگیها و خصوصیات رفتاري و نیازهاي افراد استفاده کننده طراحی شده باشد. هر نوع دگرگونی اساسی و عمیق در محیط باید با توجه به تأثیر بلندمدت بر انسان و پیشبینی نتایج مثبت و منفی آن صورت بپذیرد (امامقلی، 1393). اگر بپذیریم که کیفیت محیط ساخته شده در تأمین سلامت روانی نقش شایانی دارد، مسکن در این محیط کالبدی نقش بسیار چشمگیری در شاخصههای سلامت روان دارد؛ زیرا افراد بیشترین وقت خود را در مسکن و محیط سکونت میگذرانند (Evans, Wells, Chan & Saltzman, 2000). باید توجه داشته باشیم که معماري بهعنوان یک هنر و همچنین ایجاد محیطی کالبدي میتواند یک عرصه جدید درمانی به حساب بیاید (گنجی،1390). با توجه به مطالب بیانشده و با در نظر گرفتن تأثیر محیط پیرامون بر رفتار افراد، مؤلفههای کالبدی محیطی مجتمعهای مسکونی تا حد قابل توجهی میتوانند بر سلامت روانی ساکنان خود تأثیر داشته باشند و سلامت آنها را تحت تأثیر قرار دهند و آن را مختل نمایند. به همین منظور هدف از این پژوهش و ارزیابی حاضر، بررسی مؤلفههای کالبدی محیطی مؤثر بر سلامت روانی در حیطه مسکن میباشد تا شاید راهگشایی برای طراحی مسکن مناسب برای تأمین سلامت روانی افراد باشد.
1-2- سؤالات و فرضیههای پژوهش
1. چه رابطهای میان سلامت روان ساکنین مجتمعهای مسکونی و عوامل کالبدی محیطی وجود دارد؟
2. کیفیتهای محیطی مسکن چگونه باعث ارتقای وضعیت سلامت ساکنان در آن خواهد شد؟
2- مرور مبانی نظری و پیشینه
در رابطه با عوامل مؤثر بر سلامت روان تاکنون پژوهشهای متعددی انجام شده در جدول شماره (1) بهصورت اجمالی به توضیح متغیرهای مؤثر محیطی بر سلامت روان از دیدگاه تعدادی از محققین پرداخته شده است.
جدول 1. پیشینه پژوهشهای انجام شده در رابطه با موضوع و بیان نتایج آنها
نقش عوامل محیطی گوناگون بر سلامت روان | متغیر موردبررسی | پژوهشگران |
|
سکونت در ساختمانهای مسکونی بلندمرتبه، باعث انزوای اجتماعی در افراد بهویژه در کودکان میشود و در بسیاری موارد این موضوع، سلامت جسمی و روانی آنها را به مخاطره میاندازد | دوری و عدم دسترسی مستقیم به طبیعت | Baum & Singer (1982) | |
نیمی از ساکنان آپارتمانها از سالم بودن و بهداشتی بودن محیط زندگیشان ناراضی هستند | کیفیت بهداشتی آپارتمانها | Kuo, Sullivan, Coley & Brunson (1998) | |
افرادی که در ساختمانهای بلند شاغل هستند، اکثراً در دوران کاریشان نشانههایی چون سردرد، حالت تهوع، سرگیجه، خستگی روانی و جسمی، تپش قلب و دلهره داشتند. | ارتفاع ساختمانها | Perrins-Margalis, Rugletic, Schepis, Stepanski & Walsh (2000) | |
استفاده از اجزای طبیعی در محیط مسکونی باعث کاهش استرس محیطی و آرامش ساکنان آنها میشود. | استفاده از اجزای طبیعی | Evans, Wells & Moch (2003); Kuo et al (1998) | |
افرادى که محل زندگیشان در کنار پاركها و فضاهاى باز با پوشش مناسب درختان باشد ازنظر فیزیکى فعالتر و طول عمر بیشتری دارند. | ایجاد کاربریهاى متنوع در اطراف محل زندگی | Wells, Evans & Yang (2010) | |
کودکان ساکن در ساختمانهای بلندمرتبه به فضاهاى باز و پارکها علاقه وافری دارند و آرامش بیشتری تجربه میکنند | دسترسى به فضاهاى باز و پارکها | Min & Lee (2006) | |
هر چه تعداد اتاقهای خواب یک آپارتمان بیشتر باشد، یا به اندازه تعداد افراد خانوار باشد، میزان آسیبهای مختلف بین اعضای آن خانواده نیز کاهش مییابد | تراکم مادی (چند خوابه بودن آپارتمان) | Moore (1981) | |
وسعت و نوع ارتباطات همسایگی تأثیرات مثبت بر بیماریهای فیزیولوژیکى و روانشناختی افراد دارد | ارتباطات همسایگی | Nasar & Julian (1995)
| |
جایگذاری فضای مناسب نشستن و طراحی فضای سبز بهینه، تأثیر مثبتی بر ساکنین مجموعهها دارد | طراحی فضاهای مختلف در محیط | Huang (2006) | |
رهایی از استرس، آرامش ذهن و تفکر بهتر از جمله مزایای عمده برای کاربران باغ-بیمارستان مثل بیماران، کارمندان و مراجعهکنندگان است | حضور در فضای باغ-بیمارستان | Marcus & Barnes (1995) | |
اصلاح پلانها و پیشبینی فضاهای جمعی در لابیهای هر طبقه باعث کاهش سطح بیماریهای روانشناختی، شور و شوق و رضایت از زندگی خواهد شد. | طراحی اصولی پلان واحدها | Lee, Kim & Lee (2010) | |
دید مناسب باعث کاهش استرس، افسردگی و افزایش تمرکز و شادی نسبت به ساختمانهایی که دید مناسبی ندارند میشود. | وجود مناظر و دید مطلوب | Wood, Frank & Giles-Corti (2010) | |
مهاجرت از محله و مسکن بهتر به مسکن ضعیفتر، میتواند ایجاد اضطراب کند | تغییر فضای زندگی | Leventhal and Brooks-Gunn (2003) | |
ساکنین آپارتمانها با گونههای تراکمی مختلف سلامتی روانی متفاوتی دارند | تأثیر تراکم بر سلامت روانی | میرغلامی، قره-بلگو و نوزمانی (1396) |
امروزه سلامتی، بهعنوان یکی از مخاطرات جدی، در بخشهای سکونتی کشورهای درحالتوسعه اهمیت زیادی دارد. تحلیلهای سازمانهای بینالمللی، نشاندهنده محوریت فاکتور سلامتی بهعنوان یک شاخص اصلی در سنجش توسعه پایدار میباشد. با استناد به تعریف سازمان جهانی بهداشت، سلامت روان «سلامتی تنها در نبود بیماري یا عقبماندگی نیست» (گنجی،1390). سلامت روانی در درون مفهوم کلی سلامت جای دارد و سلامت یعنی توانایی کامل برای ایفای نقشهای روانی، جسمانی و اجتماعی، یعنی یک حالت رفاه و آسودگی روانی، جسمانی و اجتماعی و تنها به نبود بیماری، ناتوانی یا عقبماندگی گفته نمیشود (World Health Organization,2001). سلامت روانی از مهمترین عوامل مؤثر در ارتقا و تکامل انسانها میباشد (گنجی،1390). در حقیقت یکی از ابعاد اصلی سلامت، در سلامت عمومی سلامتی روان است. این بعد از سلامت عمومی علاوه بر آنکه به نبود اختلالات و فشارهای روانی توجه دارد، به شرایطی اطلاق میشود که افراد بتوانند استعدادهای خود را تحقق ببخشند و با استعدادهای معمول زندگی سازگار شوند و به شکل بهرهورانه اقدامات مفیدی برای زندگی انجام بدهند (آقایاری هیر، عباسزاده و گراوند، 1395). براساس این تعریف، سلامت دارای سه بعد جسمانی، روانی و اجتماعی است و هر گونه آسیب وارده به هر یک از این محورهای سهگانه میتواند منجر به برهم خوردن تعادل فرد و درنتیجه تهدید سلامت وی شود. هرکدام از ابعاد سهگانه سلامت به نوعی با موضوع مسکن نیز در ارتباط و معرف واژههایی چون مسكن سالم، سلامت مسكن و یا بهداشت مسكن در حوزه معماری هستند. در این تعریفها منظور از مسکن سالم، خانههای است که بتواند تأمینکننده هر سه بعد سلامت یعنی سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی برای ساکنانش باشد. یکی از ابعاد محیط که میتواند بر سلامت انسانها اثرگذار باشد، محیط ساخته شده است (حکیمیان، 1391). قابل ذکر است که مقوله مسکن بعد از خوراک و پوشاک یکی از بنیادیترین نیازهای انسان است که برای بقای فرد و جامعه اهمیت چشمگیری دارد (ملکی،1390). در سالهای اخیر انسانها به دلایل مختلف مجبور به زندگی در مجموعههای چند خانواری شدهاند، اما نهتنها از مزایای زندگی جمعی برخوردار نیستند، بلکه این موضوع عاملی برای خدشهدار شدن زندگی فردی شده و همچنین باعث بروز نابسامانیهایی در زندگی ساکنین شده است؛ بنابراین باید تعادلی بین سلامت و محیط مسکونی برقرار کرد (قاسمی اصفهانی، 1383). باید پذیرفت که هیچ ساختمان یا فضایی نمیتواند نیاز همهی افراد را بهطور کامل برآورده نماید. دامنهی وسیعتر فرصتها و همچنین تعامل بیشتر با یک محیط میتواند آن را برای تأمین نیازهای مردمی که از آن استفاده میکنند، مناسبتر کند و بنابراین توانایی یک محیط را برای مواجه با نیازهای مختلف افزایش بدهد (مدنیپور، 1379)؛ اما مسکن کلیه خدمات و تسهیلات عمومی لازم برای بهزیستی انسان را در بر میگیرد. علاوه بر این مسکن در مفهوم محیطیاش، همانند ابزاری در نظر گرفته شده که باید معیارهای اساسی لازم برای ایجاد پیوند بین «زندگی خانواده» و «محیط» را دارا باشد (مخبر، 1365).
مجتمعهای مسکونی بهعنوان اساسیترین کاربری شهری محسوب میشوند که میتواند تأثیرات بسیاری بر رفتار ساکنان و روابط آنها داشته باشند، افزایش روزافزون جمعیت و به دنبال آن، نیاز بیشتر به مسکن، نیاز به انبوهسازی در قالب مجتمعهای مسکونی را به وجود آورده است (شکرگزار، 1385).
جدول 2. (مطالعات مرتبط با مسکن و سلامت روان ساکنین، منبع)
ویژگی مسکن | نتایج پژوهش/ محقق |
نوع مسکن | تأثیر طراحی داخلی و سبزینگی در محیطهای مسکونی آپارتمانی بر سلامت دختران جوان (Safarinia, 2010) |
افسردگی کمتر در ساکنین خانهها به نسبت آپارتمانها (Richman ,1978) | |
افراد ساکن در خانههای تک خانواری از نظر سلامت روان در وضعیت بهتری نسبت به ساکنین دیگر انواع مسکن قرار دارند.(Edwards & Torcellini, 2002) | |
کیفیت کلی ساختمان (کیفیت سازه. چگونگی تعمیر و نگهداری) | وضعیت اجتماعی اقتصادی همچون شرایط تصدی مسکن (وضعیت مالکیت و اجاره) و نیز کیفیت همسایگی (Evans et al., 2003) |
اضطراب از خطرات سازه ساختمان، نگرانی و نبود کنترل نسبت به ورودیها، شیوههای مدیریتی و ترس از جرائم در ارتباط کیفیت کلی مسکن (Brown & Jacobes, 2011) | |
بررسی تأثیر عوامل مستقیم (ازدحام، آلودگی صوتی، کیفیت هوا و نور) و عوامل غیرمستقیم (تراکم بالا در محیطهای مسکونی) مربوط به محیط ساخته شده بر سلامت روان (Evans,Wells, Chan & Saltzman, 2000) | |
طبقه ساختمان | بررسی میزان افسردگی در ساختمانهای بلندمرتبه و خانههای چند خانواری مورد بررسی قرار گرفته که نشاندهنده میزان افسردگی بیشتر در این ساختمانها بهواسطه انزوای اجتماعی بود. مور در بررسی تفاوتهای سکونت در خانه و آپارتمان تأثیرات منفی تقابلهای اجتماعی در ساختمانهای یک طبقه به خاطر روابط اجتماعی کمتر، میزان شادمانی کمتری را تجربه میکنند (Moore, 1981) |
تأثیرات منفی ساختمانهای بلندمرتبه ممکن است به خاطر انزوای اجتماعی و یا نبود دسترسی مناسب و کافی به فضای بازی کودکان(Bonnefoy, 2007) |
ساختمانها بخشی از محیط ساخته شده میباشند که از نظر کوهن و همکارانش میتوانند ایجاد استرس نمایند و سلامت روان ساکنین را تحتالشعاع قرار دهند (Cohen, Evans, Stokols & Krantz, 1986). رابطه انسان و محیط رابطهاي دوطرفه است و هر دو بهنوعی بر هم تأثیر میگذارند و از هم تأثیر میپذیرند. جملهای از «وینستون چرچیل» نقل شده که: ما ساختمانها را شکل میدهیم و بعداً ساختمانها ما را شکل میدهند». همچنین کریستوفر الکساندر معتقد است: «الگوي رویدادهایی را که بر زندگی در بناها و شهرها غالب است، نمیتوان از فضاهایی که در آن رخ میدهند، جدا کرد» (الکساندر و حجت، 1386). روانشناسان محیطی بهگونهای مستقیم و غیرمستقیم، تأثیرات محیط کالبدی بر سلامتی انسان را بررسی کردهاند. در حقیقت محیط ساختهشده و بهطورکلی فضای کالبدی- محیطی، مجموعهای سازمان داده شده از قابلیتها هستند. توانش اشیای مادی آن دسته از خصوصیات کالبدی است که میتواند بهگونهای خاص توسط انسان و یا حیوان مورد استفاده قرار بگیرد. به تعبیری دیگر سطوح مختلف محیط تأمینکننده رفتارهای مختلف برای موجود زنده (انسان و حیوان) میباشد. آدمی سطوح محیط کالبدی را برای این دگرگون میسازد تا بتواند توانش محیط را بر نیازهای خویش انطباق بدهد (مطلبی، 1380). اگر معماري را شکل دادن هدفمند به مکان و محیط زندگی انسان تعریف کرده باشند، متوجه شدهاند که دو عامل «زندگی» و «شکل» در بطن آن است. اثر معماري همانند ظرف است و معمار در پی ساختن این ظرف و آنچه در این ظرف میآید «زندگی انسان» است. پس انسان هم سازنده ظرف است و هم خود بهصورت مظروف در آن قرار میگیرد و شکل میپذیرد. محیط و رفتار آنقدر در هم تنیدهاند که بهسختی میتوان آنها را از هم جدا کرد. «ایروین آلتمن» میگوید: «رفتار را نمیتوان مستقل از رابطه درونی آن با محیط درك کرد، رفتار را باید در بستري محیطی تعریف نمود» (آلتمن، 1382). انسان و محیط کالبدی، ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر و تأثیر متقابل بر یکدیگر دارند (راپاپورت، 1391). همانطور که میدانیم مهمترین ابعاد محیطى مؤثر بر سلامت در حیطه مسکن تحت سه مقولۀ عوامل کالبدى، اجتماعى و زیستى بررسی میشوند که در این پژوهش مؤلفههای کالبدی محیطی تأثیرگذار بر سلامت روان به شرح ذیل موردبررسی قرار میگیرد.
2-1- تراکم
تراکم عبارت است از تعداد یا مساحت (هر عنصر موردبررسی) در یک فضا (سطح تراکم)، تراکم آن عنصر در آن فضا یا سطح نامیده میشود (مشهودی، 1389). اثرات تراکم ساختمانی بر ابعاد کالبدی محسوستر است، بهطوری که معیارهایی همچون سطح اشغال، ارتفاع، نسبت توده و فضا بهنوعی تعیینکننده میزان تراکم ساختمانی هستند و ازآنجاکه کیفیت و طراحی محیط فیزیکی میتواند موجب و یا بازدارنده بیماری یا آسیب جسمی یا روانی باشد تراکم ساختمان فاکتور بسیار مهمی است که در فرآیند برنامهریزي و طراحی ساختمانها تعیین میگردد (Cummins & Jackson, 2001). در تحلیل محیطهای مسکونی، تعیین تراکم بهعنوان نقطۀ شروع، اساس تصمیمگیری در طراحی را تشکیل میدهد. هرگونه رفتاری در محیطهای مسکونی از طریق تراکم موردتحلیل قرار میگیرد، زیرا فاکتورهای مختلفی کیفیتهای رفتاری در محیطهای مشترک را تحت تأثیر خود قرار میدهند. در این راستا بررسی و تشخیص شرایط بهوجودآمده در اینگونه محیطها لازم بهنظر میرسد. حتی در بررسیهایی که از تراکم استفاده نمیشود، از معیارهای مهم تراکم، مانند میزان فضای باز، شرایط اقتصادی ساکنان، گونههای مسکونی، سیستمهای محصوریت فضای باز و نظایر آن برای تحلیل محیط استفاده میشود (پوردیهیمی، 1391).
2-2- خوانایی و تنوع بصری
میتوان به این موضوع توجه کرد که نقش تنوع بصری در ادراک محیطی کمتر از سایر عوامل است اما جزء عواملی است که فقدان کلی آن در بلندمدت ایجاد مشکل میکند. در تحقیقی در دانشگاه برکلی کالیفرنیا، نشان داده شد که ویژگیهای کالبدی مانند فاصلۀ میان خانهها، حیاطهای جلویی، تنوع سبک خانهها، در مقایسه با تنوع بصری، تأثیر بیشتری بر درک مثبت از محیط خواهند داشت، اما باید به خاطر داشت که تکرار نماهای مشابه، در طول زمان احساس یکنواختی بصری بهوجود میآورند و تنوع در طراحی بلوکها آرامش ذهنی را بهدنبال دارد (Chuang, 2001).
2-3- اختلاط و تنوع کاربری
اختلاط به معنای یکپارچه کردن جریان زندگی و کار و تفریح تلقی میشود و اختلاط کاربری و فرم، تجلی خارجی یکپارچگی جریان زندگی و تفریح و کار است. سرزندگی، مفهومی است که پارامترهای ذکر شده را در برمیگیرد. سرزندهترین فضاها فضاهایی هستند که کاربری مسکونی با اداری و تجاری، تلفیق و ترکیب شده باشد. باید توجه داشت که جریان داشتن فعالیت پیاده در سرزندگی فضاهای شهری نقش بسزایی دارد (خسروآبادی، 1388). فضاهایی با اختلاط کاربری، فرصتهایی را برای تعامل انسانی و تفریح و لذت بردن از محیط فراهم میسازند. اختلاط کاریریها اساساً یک شکل از توسعه شهری مبتنی بر تمرکز کاربریهای مختلف در یک منطقهی مشخص است و رویکرد جدیدی در چیدمان و ارتباط مکانی کاربریها میباشد. همچنین تلفیق و توسعه کاربریهایى گوناگون همچون تجارى، در محلهها در رابطه با محیطهاى مسکونى موجب افزایش تمایل ساکنین به استفاده از فضاهاى باز مسکونى و شکل گرفتن تعامل اجتماعی میگردد که این موضوع موجب برقراری روابط اجتماعى همسایگان خواهد شد (جوادی، طالعی و کریمی، 1392).
2-4- چیدمان بلوکها در مجتمع مسکونی
نقش و تأثیر الگوی چیدمان بلوکهای مجتمعهای مسکونی بر سلامت روان ساکنین اجتنابناپذیر است. تأثیر عوامل گوناگون طراحی بر آسایش ساکنین و همچنین رضایت افراد، نقشی تعیینکننده دارد. از میان عوامل مختلف، الگوی چیدمان ساختمانها بهعنوان یکی از مؤلفههای بسیار تأثیرگذار بر جریان باد و استفاده از نور خورشید در فضاهای مسکونی محسوب میشود که میتواند بهعنوان یکی از عوامل سلامتی نیز لحاظ شود (مدنیپور، 1379). همچنین پژوهشهای متعددی نشان میدهند که قرار گرفتن در معرض نور خورشید بسیاری از سندرمهای روانی را تعدیل میکند. در همین راستا چیدمان اصولی بلوکهای مسکونی میتواند فضا را برای بهرهگیری بیشتر از نور روز بازتر کرده و سایهاندازی ساختمانها را نیز تعدیل میکند (مرتضوی، 1380).
2-5- کیفیت فضاى داخلى ساختمان
بدون شک رابطهای تنگاتنگ میان محیط داخلی ساختمان و سلامتی انسان میباشد. سندروم ساختمان بیمار (SBS) اصطلاحی است که برای بیان شرایطی استفاده میشود که در آن شرایط، ساکنین ساختمان نداشتن آسایش و یا حتی مشکلات حادی را در رابطه با سلامتی خود تجربه میکنند. معمولاً سندروم ساختمان بیمار از پارامترهای مختلفی به وجود میآید. ازجمله این عوامل میتوان به آلودگی هوای داخل ساختمان، عدم وجود نور طبیعی، تهویه نامناسب، ضعف عایقبندی صوتی و ... اشاره کرد. بعضی از علائم SBS ممکن است آشکار بوده و بهراحتی درمان بشوند و برخی دیگر ممکن است در طولانیمدت بهصورت بیماریهای مزمن خود را آشکار نمایند. برای مثال کمبود نور خورشید میتواند منجر به بیماریهایی به علت کمبود دریافت ویتامین D در بدن شود. باید گفت اهمیت نور در فضاهای داخلی مجتمعهای مسکونی، بسیار قابلتوجه است و با توجه به تأثیرپذیری جسم و روان انسان از نور توجه به این مقوله همیشه مدنظر طراحان بوده است (لائو، 1384). در حقیقت نور خوب میتواند کیفیت فضا را ارتقا بدهد و از جهتی تأمینکننده آرامش ساکنین نیز باشد. نتایج پژوهشهای مختلف نشاندهنده آن است كه نور یكی از مهمترین فاکتورهای تأثیرگذار بر كیفیت زندگی افراد است. در واقع با بهرهگیری مناسب از نور طبیعی روز میتوان كیفیت روشنایی فضا، سطح سلامت جسمی، روحی و درنتیجه كارآیی افراد و افزایش سطح كیفیت زندگی آنها را افزایش داد؛ اما باید دقت داشت همچنین ورود سیلآسای نور به فضاها میتواند نتیجه عکس در برداشته و برهم زننده آسایش میگردد (حبی،1383).
2-6- فاصله و ارتفاع ساختمانها
ارتفاع، جزء ذاتی ساختمانهای بلند و مهمترین ویژگی فرمی این ابنیه است که تأثیر چشمگیری در رابطه با شهروندان و تحلیل ادراکات و احساسات آنها دارد. یکی از مهمترین بخشهای تأثیر ارتفاع، آثار آن بر سلامت روان شهروندان است. عامل ارتفاع بهعنوان یکی از عوامل کالبدی ساختمانهای بلند و درواقع شاخصترین آنها و بهعنوان یک محرک استرسزا، میتواند ایجاد استرس در افراد نماید و درنهایت آسیبدیدگی سلامت فرد را در پی داشته باشد (طالبی و کلانتری، 1383). تأثیر ارتفاع ساختمانها در ایجاد حس محصوریت فضایی بسیار قابل توجه است احساس محصور بودن اساساً بر رابطه فاصله چشم ناظر از ارتفاع بدنه محصورکننده فضا استوار است (توسلی، 1376). ساختمانهای بلند مردم را از خيابانها و يکديگر جدا ميکنند و به ميزان زيادي شانس ایجاد ملاقات بين افراد را که لازمه سرزندگي يک شهر و سرمايه اجتماعي میباشند کم ميکنند. زندگي کردن در ساختمانهای بلند، جهاني محدود را به وجود ميآورد. اين ساختمانها تمام دنياي افراد ميشوند مخصوصاً آنهایی که داراي رستوران، مرکز خريد، باشگاه ورزشي و ديگر امکانات نيز هستند و میتوان گفت این موضوع بهصورت تدریجی سلامت ساکنین را متأثر میکند (پوردیهیمی، 1391).
2-7- محل قرارگیری مسکن
سایت قرارگیری مسکن تأثیر چشمگیری در سلامت ساکنین آن دارد. یک مسکن مناسب باید از نظر موقعیت ساختمان، وضعیت آب آشامیدنی، دفع فاضلاب و جمعآوری زباله قابل قبول باشد و مشخصات ساختمان از نقطهنظر نور، تهویه، حرارت و رطوبت و سر و صدا آنچنان باشد که سلامت جسمی و روحی ساکنین را تأمین کند. قرارگیری مسکن در مکان ناسالم بر مسائل روانی و اجتماعی مانند افسردگی، استرس و ناهنجاریهای رفتاری تأثیرگذار است (میلانیفر، 1376). باید توجه داشت که محل قرارگیری مسکن اهمیت زیادى در حفظ سلامت افراد دارد و باید در منطقهای باشد که باد، دود، بخار، بوهاى مختلف و گازهاى مناطق صنعتى به طرف مسکن رانده نشود. دور از مراکز تجارى پرازدحام، ایستگاه راهآهن، فرودگاه و مراکز تولید صدا باشد (ایلدرآبادى، 1396). ازجمله آسیبهاى سایت محیط مسکونى بر سلامت میتوان به مواردى چون بیماریهاى قلبى، افسردگى و عدم فعالیتهاى بدنى اشاره نمود. همچنین بسیاری از اختلالات روانی در سنین بالاتر در اثر مجاورت مسکن با محیط آلوده اقتصادی میباشد (حبی،1383).
3- روششناسی
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی مؤلفههای کالبدی محیطی مؤثر بر سلامت روان ساکنان مجتمعهای مسکونی، نگارش شده و به روش کمی و کیفی انجام پذیرفته است. برای دستیابی به این هدف، پژوهش در مراحل گوناگون انجام شده، در مرحله اول از طریق مطالعات کتابخانهای به معرفی مفاهیم اولیه تحقیق پرداخته شده و ادبیات موضوع تحقیق، از منابع مختلف انگلیسی و فارسی استخراج شده که این ادبیات، زمینهای برای تدوین پرسشنامه محقق ساخت با توجه به مرور ادبیات پژوهش گردید و همچنین براى سنجش و بررسی سلامت روان افراد پرسشنامه GHQ-12 گلدبرگ به کار برده شده است. در مرحله بعد هر دو پرسشنامه در بین جامعه هدف که ساکنین مجتمعهای مسکونی در مناطق مختلف شیراز و با دستهبندی سنی بین 15 تا 60 سال بودند توزیع شد. انتخاب نمونه در این پژوهش بهصورت تصادفی از ساکنین مجتمعهای مسکونی مختلف سطح شهر شیراز، انتخاب شده است. این تحقیق با انتخاب و گزینش حداقل 340 نفر از جامعه آماري مورد تحقیق انجام شده است، اما به دلیل جلوگیري از ریزش تعداد افراد پاسخگو و همچنین بهتر تکمیل کردن اطلاعات مورد نیاز، تعداد 380 پرسشنامه و لینک الکترونیکی توزیع شده که پس از جمعآوری پاسخها و حذف پرسشنامههای باطله، 340 پرسشنامه سالم در دسترس قرار گرفت. در راستای تجزیهوتحلیل دادههای حاصل از سؤالات پرسشنامهها، از روشهای آماری توصیفی و مقایسهای مورداستفاده قرار گرفته است. در مرحله بعدی از آزمون کولوموگروف و اسمیرنف براي تعیین و سنجش نرمال بودن متغیرها و همچنین براي پاسخ به فرضیههاي تحقیق آزمون همبستگى و رگرسیون بهکاربرده شده است. در مرحله آخر دادههاي تحلیلی حاصل از سؤالات پرسشنامهها با تکیه بر آمارهاي توصيفي و استنباطي و یافتههای تحقيق از نرمافزار SPSS استخراج و درنهایت نتايج كلي تحقيق جمعبندي و ارزیابی گرديده است.
4- یافتهها
4-1- بررسی روايي و پايايي پرسشنامه
در حقیقت مفهوم روايي يا اعتبار به اين سؤال پاسخ ميدهد كه ابزار اندازهگيري تا چه حد ویژگی موردنظر را ميسنجد. بدين منظور در گام اول براي تعيين روايي پرسشنامه در این تحقيق از روايي نمادي يا صوري كه زير بخشي از روايي محتوايي است، استفاده شده و منظور از آن بهکارگیری نظرات متخصصين امر كه همان استادان و متخصصین مرتبط با موضوع پژوهش هستند میباشد. همچنين بهمنظور اطمينان از نتايج بهدستآمده از تجزیهوتحلیل دادههاي پرسشنامه، اقدام به بررسي قابليت اعتماد پرسشنامه شده است. منظور از قابليت اعتماد يك وسيله اندازهگيري، آن است كه اگر ویژگی مورد سنجش با همان وسيله (همان ابزار اندازهگيري)، تحت شرايط مشابه، بهطور مكرر اندازهگيري گردد، نتايج بهدستآمده تا چه حد مشابه، دقيق و قابلاعتماد میباشند که در این راستا پرسشنامه محقق ساخت در چندین مرحله تجزیه و صحت سنجی شده تا در حد قابل قبولی قابل استناد باشد. سپس برای تعیین روایی سؤالات پرسشنامه محقق ساخت كه براي سنجش متغيرهاي اصلي مورداستفاده قرار گرفته از مقياس ليكرت 5 گزينهاي استفاده شده است (جدول 3).
جدول 3. طيف ليكرت
کاملاً موافقم | موافقم | نظري ندارم | مخالفم | کاملاً مخالفم |
5 | 4 | 3 | 2 | 1 |
گفتنی است براي محاسبه پايايي پرسشنامه پژوهش، از آزمون آلفاي كرونباخ كه يكي از معتبرترين و متداولترين آزمونها در زمینه سنجش پايايي پرسشنامه است، استفاده شده است. ميزان ضريب آلفاي كرونباخ در جدول 4 پایایی پرسشنامههاي تحقیق بر اساس ضریب آلفاي کرونباخ نشان داده شده که با توجه به مناسب بودن ضرایب آلفا، اعتبار پرسشنامه تائید میشود. پایایى شاخص سلامت عمومى، بهعنوان متغیر وابسته در تحقیق حاضر 88/0 و بعد کالبدی محیطی 79/0 است که با استناد به دستهبندیهای علمی مورد تأیید، سازگارى شاخصههای سلامت براى این تحقیق در محدوده قابلقبول تا خوب قرار گرفته است. لذا ضريب آلفاي بهدستآمده در دو متغیر بررسی شده، نشاندهنده قابل قبول بودن پايايي پرسشنامه پژوهش است.
جدول 4. ضرایب آلفاي کرونباخ براي متغیرهاي مورد پژوهش
ردیف | موضوع سؤالات | ضریب آلفا |
1 | بعد کالبدى محیطی | 79/ 0 |
2 | شاخص سلامت روان | 882/ 0 |
در راستای تحلیل یافتهها و برای اطمینان از نرمال بودن متغیرهای پژوهش از آزمون کولموگروف-اسمیرنف استفاده شده تا بدینوسیله سطح معنادار بودن متغیرهای تحقیق مورد ارزیابی قرار بگیرد. بر طبق آمارهای علمی در این سنجش، اگر سطح معنیداري بیشتر از 05 /0 باشد نرمال است. نتیجه اینکه سطح معنیداري در تمام مؤلفهها نرمال هستند و قابل استناد میباشند (جدول 5).
جدول 5. آزمون کولوموگروف - اسمیرنف برای بررسی نرمال بودن متغیرهاي پژوهش
| متغیرها | آماره K-S | معنیداری | وضعیت توزیع |
1 | سلامت روان ساکنان | 918/0 | 0374/ 0 | نرمال |
2 | بعد کالبدى | 569/0 | 902/0 | نرمال |
1-2 | اختلاط و تنوع کاربری | 476/0 | 468/0 | نرمال |
2-2 | ارتفاع ساختمانها و بلوکها | 298/1 | 16/ 0 | نرمال |
3-2 | کیفیت فضای داخلی واحدها | 529/0 | 607/0 | نرمال |
4-2 | نحوه چیدمان بلوکها | 139/1 | 161/0 | نرمال |
5-2 | محل قرارگیری مسکن | 795/0 | 546/0 | نرمال |
6-2 | تراکم ساختمانی | 83/1 | 216/0 | نرمال |
7-2 | خوانایی و تنوع بصری | 709/0 | 078/ 0 | نرمال |
در ادامه مؤلفههای کالبدی محیطی مربوط به سلامت روان و متغيرهاي تحقيق مورد بررسي قرار گرفته است و سپس فرضیههای تحقيق با به کار بردن آمارهاي استنباطي با بررسي وجود داشتن يا وجود نداشتن ارتباط معنادار و قابل استناد بين متغيرهاي مستقل و وابسته و ميزان همبستگي آنها با یکدیگر، بهوسیله آزمون همبستگی پیرسون مورد ارزيابي قرار گرفتهاند. همچنین در جدول 6 میتوان تحلیل کرد که مقدار ضریب همبستگى پیرسون بین متغیر سلامت و متغیرهاى کالبدى محیطی به ترتیب برابر با 138/0 میباشد که بزرگتر از صفر است و درنتیجه داراى رابطهای مستقیم و معناداری هستند. احتمال مربوط به سطح معنىدارى میان متغیرهاى ذکرشده به ترتیب برابر 013/0 است که از 05/0 کمتراست. نتیجه میگیریم وجود رابطه معنادار و قابل استنادی بین دو متغیر کالبدی محیطى و سلامت روان وجود دارد.
جدول 6. آزمون همبستگی پیرسون تحلیل رابطه سلامت روان و مؤلفههای کالبدی محیطی
متغیر مستقل | متغیر وابسته | ضریب همبستگى پیرسون | سطح معنیداری | نتیجه |
بعد کالبدى محیطی | سلامت روانى | 138/0>0 | 013/0 < 05/0 | رابطه معنادار |
همچنین برای سنجش اندازه تأثیر متغیرها برازش مدل رگرسیونی و اثربخشی مؤلفههای کالبدی محیطى در مجتمعهای مسکونى شهر شیراز بر سلامت روان افراد ساکن در آنها را با به کار بردن جدول واریانس رگرسیونی انجام میدهیم اما باید قبل از تحلیل مدل رگرسیونی به بیان ضریب تعیین و آماره داربین واتسون بپردازیم، به دلیل آنکه ضریب تعیین اصلاح شده (R2) معادل 146/0 شده است، لذا میتوان نتیجه گرفت که اندازه آن در حد قابل قبول است، از سمتی آماره داربین واتسون معادل 841/1 شده که این یافته در بازه قابل تحلیل 5/1 تا 5/2 قرار گرفته است، درنتیجه مدل نهایی جهت انجام برازش رگرسیونی مناسب و مورد تأیید است؛ بنابراین با توجه به نتایج حاصل از جدول 7، میتوان اینگونه نتیجه گرفت که مؤلفههای کالبدی محیطى در مجتمعهای مسکونى تأثیر قابلتوجهی بر سلامت روان دارند.
جدول 7. بررسی صحت رگرسیون، بر اساس تأثیر مؤلفههای محیطى در مجتمعهای مسکونى بر سلامت روان
مدل
| درجه آزادي | مجموع مربعات | میانگین مربعات | آماره F | معناداری | R | R 2 | آماره داربین واتسون |
رگرسیون | 3 | 06 2/ 108 | 076/ 366 | 186/ 20 | 0001/0 | 386/0 | 146/0 | 5/2> 841/1> 5/1 |
باقیمانده | 349 | 016/ 619 | 13/19 |
|
|
|
|
|
کل | 352 | 222/ 727 |
|
|
|
|
|
|
در ادامه سنجشها و مقایسهها، با توجه به نتایج جدول 8 سطح معنادارى ضریب رگرسیون که در تمامى موارد تحلیل بالاتر از 05/0 است، میتوان چنین جمعبندی کرد که با توجه به اعداد بهدستآمده، مؤلفههای کالبدی محیطى تحلیل شده در مجتمعهای مسکونى نقش مؤثری در مقوله سلامت روان دارند و هیچ کدام از این متغیرهای محیطی، بدون تأثیر بر سلامت روان ساکنین نبوده و هر کدام اگر بهصورت اصولی اجرایی نشوند میتوانند سلامت روانی را به مخاطره بیندازند.
جدول 8. ضرایب رگرسیونی تأثیر مؤلفههای محیطى در مجتمعهای مسکونى بر سلامت روان
| ضریب رگرسیون
| ضریب رگرسیون استاندارد | ضریب انحراف معیار | آماره t | sig |
ثابت | 814/4 |
| 944/1 | 162/12 | 0001 / 0< 05/0 |
کالبدى | 146/0 | 16/0 | 044/0 | 064/3 | 0001 / 0< 05/0 |
محیطی | 184/0 | 244/0 | 048/0 | 084/3 | 0001 / 0< 05/0 |
همچنین با استفاده از برازش مدل مفهومى به تعیین میزان تأثیر هریک از ابعاد مؤلفهها بر سلامت روان پرداخته شده است. باید در نظر داشت که معیارهای اصلی برازش شامل P_value. Df chi-square, RMSEA, GFI, AGFI در جدول 8 نشان داده شده است. همانطور که قابل رؤیت و بررسی است، اعداد بهدست آمده براى هر یک از معیارهای پژوهش در محدوده مجاز قرار گرفته است و بنابراین میتوان چنین ارزیابی کرد که مدل در نظر گرفته شده در این جامعه آمارى قابلپذیرش و مورد استناد میباشد.
جدول 9. تحلیل مؤلفههای برازش
معیارها | مقدار مجاز | اعداد | نتیجه |
P – Value | P – Value < 0/05 | 0/0001 | پذیرش مدل A1 مدل بررسی شده در این جامعه آمارى قابل استناد و توجیهپذیر است. |
RMSEA | 0/05<RMSEA< 0/08 | 0/035 | |
AGFI | بالاتر از 0/86 | 0/96 | |
CFI | بالاتر از 0/9 | 0/92 | |
NFI | بالاتر از 0/9 | 0/9 |
5- بحث و نتیجهگیری
باید قبول کنیم با توجه به اینکه عموم کاربران نقطه اصلی در طراحی معماری محسوب میشوند و همهچیز حول محور آنها قرار میگیرد، یکی از مهمترین موضوعات زیستی یعنی تأمین سلامت روان آنها بسیار قابل توجه است. از سویی همانطور که میدانیم از دیدگاه پژوهشگران نوع و روند طراحی ساختمانها دارای این پتانسیل بالقوه میباشد که ایجاد تنش و اختلال رفتاری کند و درنتیجه بر سلامت روان اثرگذار باشد. در این راستا بر اساس نتایج حاصل از یافتههای این پژوهش میتوان اظهار داشت که مؤلفههای کالبدى محیطی ضریب تأثیر قابلتوجهی بر سلامت روان ساکنان داشته و اکثریت ساکنین مجتمعهای مسکونی به این مؤلفهها و تأثیرگذاری آنها توجه دارند. از آنجا که تمامی افکار و اعمال انسان در محیط کالبدی اجرایی میشود، بنابراین میتوان بیان کرد که اولین و بارزترین عاملى که افراد در محیطهاى مسکونى با آن مواجه هستند محیط کالبدى است که تأثیر چشمگیری بر رفتار و سلامتى آنان میگذارد و همچنین بیشترین نارضایتى عموم ساکنین نیز در بعد کالبدى و در بخشهایی همچون ارتفاع ساختمانها، متراکم بودن بلوکهای مسکونی، نبود فضایى براى ملاقات با همسایگان و نشستن در فضای باز و معضلاتی مانند چیدمان غیراصولی بلوکها، اختلال بصری و... بیان شده است؛ بنابراین میتوان بدینگونه بیان نمود که مؤثرترین مؤلفههای کالبدی محیطى بر سلامت روان ساکنان، همان مواردی هستند که موجب نارضایتى اکثر افراد ساکن شدهاند. درواقع باید بپذیریم که ما با یک روند ساده ادراکى از سوی ساکنین مجتمعهای مسکونی مواجه هستیم که در آن هر چه توجه و ادراك فرد از وجود داشتن معضلات و خطرهای فیزیکى و کالبدی محیط کمتر باشد، سطح سلامت عمومى آنها بالاتر خواهد رفت. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که در راستای ارزیابی بعد کالبدى محیط حدود 75 درصد پاسخدهندگان، تراکم ساختمانها را نامطلوب برآورد کردهاند و بیش از 65 درصد حس نامطلوب خود را از ارتفاع ساختمانها اظهار کردهاند که این عوامل بیشترین درصد نارضایتى را در بین پاسخها به خود اختصاص داده است که میتواند قابل استناد و توجه باشد. همچنین نبود فضایى براى ملاقات با همسایگان، نشستن و نظاره کردن بازى کودکان و مشکلاتى در خصوص دسترسى و ترافیک (بیش از 50 درصد) گزارش شده است؛ بنابراین میتوان اینگونه استنتاج نمود که مؤثرترین عوامل محیطى بر سلامت روان ساکنان، همانها هستند که موجب نارضایتى افراد شدهاند. در حقیقت یافتههای این مطالعه نشان میدهد که ارتقاى کیفیت فیزیکى و کالبدى محیطهای مسکونى با بالا بردن سطح رضایت افراد از محل زندگى میتواند امکان بهبود کیفیت روابط اجتماعى میان ساکنان را فراهم کند و درنهایت بر سلامتى آنها تأثیرگذار باشد.
در آخر میتوان این موضوع را مطرح کرد که عوامل متعددي در ایجاد سلامت و رفاه انسان مؤثر هستند؛ محیط کالبدي و معماري محیط، در کنار سایر عوامل، سهمی مؤثر را در این مقوله دارا هستند. همانطور که مطلع هستیم در کشورمان در طی سالهای اخیر، روند ساختمانسازی به دلیل چالشهای متعدد اقتصادی در رابطه با مقوله مسکن، موجب افت کیفیت شدید چه در طراحی و چه در مرحله اجرا شده است و این موضوع و پیامدهای ناشی از آن موجب روی دادن بسیاری از بیماریهای جسمی و روانی برای ساکنین مجتمعهای مسکونی شده و کیفیت زندگی در کلانشهرهای امروزی را تحت تأثیر قرار داده است. در توضیح و تبیین نتیجه بهدست آمده از این پژوهش همچنین میتوان گفت با تغییرات ساده و کم هزینه در محیط کالبدی مثل تعریف مسیرهای پیادهروی در میان بلوکهای مجتمعهای مسکونی و کاستن از تراکم آنها و ایجاد تنوع بصری میتوان سلامت و آسایش روانی افراد را ارتقا بخشید. بعد از انجام این تغییرات فضایی و محیطی تازه میتوان انتظار داشت که در چنین محیطى ساکنان ارتقاى سلامت را تجربه کنند و درنتیجه، زمینه ایجاد جامعه سالم و افرادی با سلامت روانی قابل قبول تحقق یابد. امید است در آیندهای نه چندان دور، شاهد ارائه دستاوردهای نوینی در صنعت ساختمان برای طراحی اصولیتر واحدهای مسکونی، بر مبنای تأمین و ارتقای همه جانبه سلامت باشیم به شکلی که نهتنها ساختمانها سلامت افراد را تهدید کنند بلکه این ساختمانها، خود نیز خاصیت درمانگری داشته و محیط آرامش بخشی را به افراد ساکن در آنها هدیه بدهند.
6- منابع
1- امامقلی، عقیل(1393). تأثیر معماري بر سلامت، ایدهاي براي (معماري درمانی). فصلنامه علوم رفتاري، 6(20)، 23-37.
2- ایدلرآبادی، اسحاق(1396). درسنامه پرستاری بهداشت جامعه. تهران: نشر جامعه نگر.
3- آقایاری هیر، توکل؛ عباسزاده، محمدعباس؛ و گراوند، فرانک(1395). مطالعات سلامت روانی و عوامل فردی و محلهای مؤثر بر آن. برنامهریزی رفاه و توسعه اجتماعی، 7(27)، 145-187. doi:10.22054/qjsd.2016.5942
4- آلتمن، ایروین(1382). محیط و رفتار اجتماعی، خلوت، فضاي شخصی، قلمرو و ازدحام. ترجمه علی نمازیان. تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
5- پوردیهیمى، شهرام(1391). شهر مسکن و مجموعهها. تهران: نشر آرمانشهر.
6- توسلی، محمود(1376). اصول و روشهای طراحی شهری و فضاهای مسکونی در ایران. تهران: نشر مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران.
7- جوادی، قاسم؛ طالعی، محمد؛ و کریمی، محمد(1392). ارزیابی کاربرد شاخصهای تعیین تنوع در اختلاط کاربریهای شهری. مطالعات و پژوهشهای شهری و منطقهای، 5(16)، 25-28.
8- چرمایف، سرجیوس ایوان(1371). عرصههای زندگی خصوصی و زندگی جمعی (به جانب یک معماری انسانی). ترجمه مزینی، م. تهران: موسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران.
9- حبی، محمدباقر(1383). سلامت روانی در چشماندازی گستردهتر. مجله حوزه و دانشگاه، 10، 106-122.
10- حکیمیان، پانتهآ(1391). بعد طراحی شهری سلامت. صفه، 56، 87-100. dor:20.1001.1.1683870.1391.22.1.6.1
11- حمدیه، مصطفی؛ و شهیدى، شهریار(1387). اصول و مبانى بهداشت روانى. تهران: انتشارات سمت.
12- خسروآبادی، رضا(1388). تحلیل فضای شهری (ویرایش اول). برگرفته از سایت https://sarpeleh.blogsky.com/1389/07/15/post-13/
13- راپاپورت، ایماس(1391). معنی محیط ساخته شده رویکردي در ارتباط غیرکلامی. ترجمه فرح حبیب. چاپ دوم با ویرایش جدید. تهران: انتشارات سازمان فناوري اطلاعات و ارتباطات شهرداري تهران.
14- شکرگزار، اصغر(1385). توسعه مسکن شهری در ایران. رشت: انتشارات حقشناس.
15- طالبی، ژاله؛ و کلانتری، ایرج(1383). راهنمای طراحی معماری ساختمانهای بلند مسکونی. تهران: مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن.
16- قاسمی اصفهانی، مروارید(1383). هویت بخشی به بافتهای مسکونی. تهران: انتشارات روزنه.
17- الکساندر، کریستوفر؛ و حجت، مهدی(1386). معماري و راز جاودانگی، راه بیزمان ساختن. ترجمه مهرداد قیومی بیدهندي. تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
18- گنجی، حمزه(1390). بهداشت روانی. تهران: انتشارات ارسباران.
19- لائو، کوان(1384). فنگشویی براي امروز. ترجمه محمد قراچه داغی. تهران: انتشارات آسیم.
20- مخبر، عباس(1365). ابعاد اجتماعی مسکن (هدفها-معیارها- شاخصهای اجتماعی و مشارکتهای مردمی). تهران: انتشارات دفتر تحقیقات و معیارهای فنی.
21- مدنیپور، علی(1379). طراحی فضاهای شهری: نگرشی بر فرآیندهای اجتماعی- مکانی. ترجمه فرهاد مرتضایی. تهران: نشر شرکت پردازش و برنامهریزی شهری.
22- مرتضوي، شهرناز(1380). روانشناسی محیط. تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
23- مشهودی، سهراب(1389). تراکم ساختمانی و جمعیتی در شهرها. تهران: انتشارات مزیانی.
24- مطلبی، قاسم(1380). روانشناسی محیطی دانشی نو در خدمت معماري و طراحی شهري. نشریه هنرهای زیبا، 10، 52-67.
25- ملکی، سعید(1390). تحلیلی بر مجموعههای مسکونی در شهر تهران. تهران: انتشارات شهرداری تهران.
26- میرغلامی، مرتضی؛ قرهبلگو، مینو؛ و نوزمانی، نوشین(1396). ارزیابی تاثیر ابعاد اجتماعی و کالبدی محیط محله بر سلامت روانی و حس سلامتی ساکنین (مورد پژوهی محله شدیه تبریز). هنرهای زیبا (معماری و شهرسازی)، 22(2)، 63-74.
27- میلانیفر، بهروز(1376). بهداشت روانی. تهران: انتشارات قومس.
28- Bonnefoy, X. (2007). Inadequate housing and health: an overview. International journal of environment and pollution, 30(3-4), 411-429. doi:10.1504/IJEP.2007.014819
29- Brown, M. J., & Jacobs, D. E. (2011). Residential light and risk for depression and falls: results from the LARES study of eight European cities. Public Health Reports, 126(1_suppl), 131-140. doi:10.1177/00333549111260S117
30- Baum, A., Singer, J. E. (1982). Advances in environmental psychology, 4, Environment and health. Hillsdale, NJ, Lawrence Erlbaum Associates.
31- Chuang, T. C. L. (2001). Understanding residential density: The relationship between policy, measurement, and perception (Doctoral dissertation, Massachusetts Institute of Technology).
32- Cohen, S., Evans, G. W., Stokols, D., & Krantz, D. S. (1986). Stress processes and the costs of coping Behavior, Health, and Environmental Stress (pp. 1-23). doi:10.1007/978-1-4757-9380-2_1
33- Cummins, S. K., & Jackson, R. J. (2001). The built environment and children's health. Pediatric Clinics of North America, 48(5), 1241-1252. doi:10.1016/S0031-3955(05)70372-2
34- Edwards, L., & Torcellini, P. (2002). Literature review of the effects of natural light on building occupants.
35- Evans, G. W., Wells, N. M., & Moch, A. (2003). Housing and mental health: a review of the evidence and a methodological and conceptual critique. Journal of social issues, 59(3), 475-500. doi:10.1111/1540-4560.00074
36- Evans, G. W., Wells, N. M., Chan, H. Y. E., & Saltzman, H. (2000). Housing quality and mental health. Journal of consulting and clinical psychology, 68(3), 526. doi:10.1037/0022-006X.68.3.526
37- Huang, S. C. L. (2006). A study of outdoor interactional spaces in high-rise housing. Landscape and urban planning, 78(3), 193-204. doi:10.1016/j.landurbplan.2005.07.008
38- Kuo, F. E., Sullivan, W. C., Coley, R. L., & Brunson, L. (1998). Fertile ground for community: Inner‐city neighborhood common spaces. American journal of community psychology, 26(6), 823-851. doi:10.1023/A:1022294028903
39- Lee, Y., Kim, K., & Lee, S. (2010). Study on building plan for enhancing the social health of public apartments. Building and environment, 45(7), 1551-1564. doi:10.1016/j.buildenv.2009.11.017
40- Leventhal, T., & Brooks-Gunn, J. (2003). Moving to opportunity: an experimental study of neighborhood effects on mental health. American journal of public health, 93(9), 1576-1582.
41- Marcus, C. C., & Barnes, M. (1995). Gardens in healthcare facilities: Uses, therapeutic benefits, and design recommendations. Martinez, CA: Center for Health Design.
42- Min, B., & Lee, J. (2006). Children's neighborhood place as a psychological and behavioral domain. Journal of environmental psychology, 26(1), 51-71. doi:10.1016/j.jenvp.2006.04.003
43- Moore, E. O. (1981). A Prison Environment. Journal of Environmental Systems, 11(1), 17-34. doi:10.2190/KM50-WH2K-K2D1-DM69
44- Nasar, J. L., & Julian, D. A. (1995). The psychological sense of community in the neighborhood. Journal of the American planning Association, 61(2), 178-184. doi:10.1080/01944369508975631
45- Perrins-Margalis, N. M., Rugletic, J., Schepis, N. M., Stepanski, H. R., & Walsh, M. A. (2000). The immediate effects of a group-based horticulture experience on the quality of life of persons with chronic mental illness. Occupational Therapy in Mental Health, 16(1), 15-32. doi:10.1300/J004v16n01_02
46- Richman, N. (1978). Depression in mothers of young children. Journal of the Royal Society of Medicine, 71(7), 489-493. doi:10.1177/014107687807100706
47- Safarinia, M. (2010). Impact of housing environment on health and happiness of young girls. Psychological Research, 1(1), 60-73.
48- Wells, N.M., Evans, G.W., & Yang, Y. (2010). Environments and Health: Planning Decisions as Public-Health Decisions, Journal of Architectural and Planning Research, 27 (2), 124–143.
49- Wood, L., Frank, L. D., & Giles-Corti, B. (2010). Sense of community and its relationship with walking and neighborhood design. Social science & medicine, 70(9), 1381-1390. doi:10.1016/j.socscimed.2010.01.021
50- World Health Organization Investing in Mental Health. (2001). Department of Mental Health and Substance Dependence, Non communicable Diseases and Mental Health Gene. 2003-2008, Retrieved from www.who.int/mental_health/en/investing_in_mnh_final.pdf.
Evaluation and investigation of the role of the physical component of the environment for the mental health of residents of residential complexes
Razmahang, vahideh1 Keshmiri, hadi2*
1. Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
Razmahang.v@gmail.com
2. Shiraz Branch, Islamic Azad University, Shiraz, Iran. (Corresponding Author)
Keshmirihadi @yahoo.com
Abstract
In recent years, living in residential complexes can be considered one of the most important developments in housing, which has become a form of contemporary living and housing in cities. Also, with the excessive growth of residential complexes and their physical development, we sometimes see a decline in the quality of residential spaces, which has caused various problems in the lives of the residents of these complexes. In this regard, the crises arising from apartment living have created a wide range of mental disorders, such as stress, anxiety, depression, etc. The current research is based on the evaluation and analysis of the impact of the physical components of the environment on mental health; so that the results may open the way for the design of healthy and growing residential spaces. In order to measure people's mental health and examine the environmental elements, the GHQ-12 standard questionnaire was used, and the environment's physical components were taken into consideration. Also, a researcher-made questionnaire was prepared based on the environment's influential physical components. This questionnaire was answered by 340 residents of different residential complexes in Shiraz, and SPSS software was used to analyze and process the information. The findings of the present research show that the physical environment of residential complexes has a fundamental role in life quality and consequently has the greatest negative impact on the mental health of the residents. As a result, it has been determined that there is a reliable relationship between human health and the surrounding physical environment. Also, it concluded that to ensure the mental health of residents, the physical components of residential environments should be taken into consideration and designers should try to improve and fix their defects.
Keywords: Mental health, Residential complex, Physical environment, Housing, Environmental components.